Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 1276

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 1313

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 1317

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 1345

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 3536

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 3543

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 3556
داستان های انگلیسی کوتاه برای کودکان

Posts Tagged "داستان های انگلیسی کوتاه برای کودکان"

16جولای2020

داستان ها پرطرفدارترین سرگرمی در بین کودکان است . ما در این مقاله به داستان کوتاه انگلیسی گربه برای کودکان + ترجمه میپردازیم .

آموزش به کودکان باید به صورت غیر مستقیم انجام بگیرد تا کودکان دچار دلزدگی از زبان انگلیسی نشوند و همچنان ذوق و علاقه ی خود را نسبت به یادگیری زبان دوم حفظ کنند .

داستان کوتاه انگلیسی گربه برای کودکان + ترجمه

 

داستان کوتاه انگلیسی گربه برای کودکان + ترجمه

Pete the cat I love my white shoes

Pete the cat was walking down the street in his brand-new white shoes. He loved his white shoes so much he sang this song

I love my white shoes! I love my white shoes! I love my white shoes! I love my white shoes

Oh no! Pete stepped in a large pile of strawberries! What color did it turn his shoes? Red! Did Pete cry? goodness no! he kept walking along and singing his song

I love my red shoes! I love my red shoes! I love my red shoes! I love my red shoes

Oh no! Pete stepped in a large pile of blueberries! what color did it turn his shoes? blue! Did Pete cry? goodness no! he kept walking along and singing his song

I love my blue shoes! I love my blue shoes! I love my blue shoes! I love my blue shoes

Oh no! Pete stepped in a large puddle of mud! what color did it turn his shoes? brown! did Pete cry? goodness no he kept walking along and singing his song

I love my brown shoes! I love my brown shoes! I love my brown shoes! I love my brown shoes

oh no! Pete stepped in a bucket of water. and all the brown and all the blue and all the red were washed away. what color were his shoes again? white! but now they were wet. did Pete cry? goodness no! he kept walking along and singing his song

I love my wet shoes! I love my wet shoes! I love my wet shoes! I love my wet shoes

the moral of each story is no matter what you step in, keep walking along and singing your song because it’s all good

 

من کفش های سفیدم رو خیلی دوست دارم

پیت گربه هه داشت با کفش های سفید و نوش قدم می زد. پیت اونقدر کفشای سفیدش رو دوست داشت که این آواز رو می خوند

من کفش های سفیدم رو خیلی دوست دارم، من کفش های سفیدم رو خیلی دوست دارم، من کفش های سفیدم رو خیلی دوست دارم…

وای، نه! پای پیت رفت توی یه کپه ی بزرگ توت فرنگی. حالا کفش هاش چه رنگی شدن؟ قرمز. پیت گریه کرد؟ به هیچ وجه! به راه رفتن ادامه داد و باز هم آوازش رو خوند.

من کفش های قرمزم رو خیلی دوست دارم، من کفش های قرمزم رو خیلی دوست دارم، من کفش های قرمزم رو…

وای، نه! پای پیت رفت توی یه کپه ی بزرگ بلوبری. حالا کفش هاش چه رنگی شدن؟ آبی. پیت گریه کرد؟ به هیچ وجه! به راه رفتن ادامه داد و باز هم آوازش رو خوند.

من کفش های آبیم رو خیلی دوست دارم، من کفش های آبیم رو خیلی دوست دارم، من کفش های…

وای، نه! پای پیت رفت توی یه گودال پر از گل. حالا کفش هاش چه رنگی شدن؟ قهوه ای. پیت گریه کرد؟ به هیچ وجه! به راه رفتن ادامه داد و باز هم آوازش رو خوند.

من کفش های قهوه ایم رو خیلی دوست دارم، من کفش های قهوه ایم رو خیلی دوست دارم، من کفش های قهوه ایم رو…

وای! پای پیت رفت تو یه سطل پر از آب… و تمام رنگ های قهوه ای و آبی و قرمز همه شون شسته شدن و پاک شدن. حالا کفش هاش دوباره چه رنگی شدن؟ سفید، اما خیس بودن! پیت گریه کرد؟ به هیچ وجه! به راه رفتن ادامه داد و باز هم آوازش رو خوند.

من کفش های خیسم رو خیلی دوست دارم، من کفش های خیسم رو خیلی دوست دارم، من کفش های خیسم رو خیلی دوست دارم.

نکته ی اخلاقی داستان اینه که: پاتون توی هرچیزی هم که رفت، بازم به راه رفتن ادامه بدین و آوازتون رو بخونین… چون هیچ مشکلی نیست!

 

داستان کوتاه انگلیسی گربه برای کودکان + ترجمه


مطالب پیشنهادی :

داستان کوتاه انگلیسی قورباغه برای کودکان + ترجمه 

+

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

+

داستان جوجه اردک زشت به انگلیسی با ترجمه 


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

 

12جولای2020

داستان های انگلیسی یکی از بهترین گزینه ها برای آموزش غیر مستقیم است . ما در این مقاله به داستان کوتاه انگلیسی قورباغه برای کودکان + ترجمه پرداخته ایم .

شاید در نظر اول از داستان ها یه عنوان یکی از بهترین سرگرمی ها برای کودکان یاد شونند اما بدانید که طی تحقیقات انجام شده در دنیا از داستان ها و قصه ها به عنوان یکی از بهترین منابع تقویت زبان دوم یاد میشود .

همچنین شما عزیزان میتوانید این روش دایره لغات و اصطلاحات خود را در زبان انگلیسی افزایش دهید و همچنین ذهن و گوش کودک را برای شروع جدی تر زبان انگلیسی آماده سازید .

 

داستان کوتاه انگلیسی قورباغه برای کودکان + ترجمه

 

داستان کوتاه انگلیسی قورباغه برای کودکان + ترجمه

Frogs

A group of frogs were traveling through the Woods

Two of them fell into a deep pit

When the other frogs saw how deep the pit Was, they told the two frogs that they Were as good as

dead

The two frogs ignored the comments and tried to jump up out of the pit with all their migh

Finally, one of the frogs took heed to what the other frogs Were Saying and gave up

He fell down and died

The other frog continued to jump as hard as he could

Once again, the crowd of frogs yelled at him to stop the pain and just die

He jumped even harder and finally made it out

When he got out, the other frogs said: “Did you not hear us

The frog explained to them that he was deaf

He thought they were encouraging him the entire time

This Story teaches two lessons

There is power of life and death in the tongue

encouraging word to someone Who is down can lift them up and help them make it through the day

A destructive Word to Someone who is down can be What it takes to kill them

So, be careful of What you say

 

داستان کوتاه انگلیسی قورباغه برای کودکان + ترجمه

 

ترجمه داستان انگلیسی برای کودکان 

گروهی از قورباغه ها، در حال عبور از جنگل بودند.

دو تا از قورباغه ها، داخل گودال بزرگی افتادند.

هنگامی که قورباغه های دیگر متوجه شدند که گودال چقدر عمیق است، به دو قورباغه ی دیگر گفتند که آنها دیگر می میرند.

آن دو قورباغه، توجهی به صحبتهای آنها نکردند و تلاش نمودند تا با همه ی توانشان از گودال به بیرون بپرند.

سرانجام، یکی از آن دو قورباغه به آنچه دیگر قورباغه ها می گفتند عمل کرد و دست از تلاش برداشت.

او به زمین افتاد و مرد.

قورباغه ی دیگر تا جایی که توان داشت برای بیرون پریدن، به تلاش خود ادامه داد.

بار دیگر، بسیاری از قورباغه های دیگر با فریاد کشیدن از او خواستند که دست از رنج کشیدن بردارد و بمیرد.

او حتی با شدت بیشتری پرید و سر انجام بیرون آمد.

وقتی بیرون آمد، قورباغه های دیگر گفتند: “آیا صدای ما را نمی شنیدی؟”

قورباغه به آنها توضیح داد که وی ناشنوا بوده است.

او فکر می کرد، در تمام این مدت آنها او را تشویق می کردند.

این داستان، دو درس را می آموزد.

قدرت مرگ و زندگی در زبان است.

استفاده از یک واژه ی دلگرم کننده در مورد کسی که غمگین است می تواند باعث پیشرفت وی شود و کمک کند که فرد در طول روز سرزنده بماند.

استفاده از یک واژه ی مخرب در مورد کسی که غمگین است می تواند موجب مرگ وی شود.

بنابراین، مواظب آنچه می گویید باشید.

داستان کوتاه انگلیسی قورباغه برای کودکان + ترجمه


داستان های پیشنهادی :

داستان انگلیسی بالشت پری برای کودکان + ترجمه

+

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

+

داستان جوجه اردک زشت به انگلیسی با ترجمه 


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

5جولای2020

داستان انگلیسی بالشت پری برای کودکان + ترجمه ، داستانی است که در این مقاله به آن میپردازیم .

داستان ها برای کودکان همیشه جزو لذت بخش ترین کار ها بوده است .

اگر دوست دارید کودک شما با زبان انگلیسی آشنایی پیدا کند و ذهن کودک را برای آموزش زبان انگلیسی آماده کنید داستان ها و قصه ها بهترین روش است .

 

داستان انگلیسی بالشت پری برای کودکان + ترجمه

 

داستان انگلیسی بالشت پری برای کودکان + ترجمه

 

The Pillow Fairy

A long, long time ago, thousands of children in the world didn’t know how to tell whether they were treating others well or badly. They could hit their brothers and sisters, thinking they were doing good. They could be filled with regret at having helped their mother or having cleaned up their bedroom. The whole day through, the fairies had to explain to the kids whether they had been good or bad. It was a tremendously boring and tiring job

One of the fairies was called Sparkles, and she was great fun. She thought it would be better to teach the children a few things, and so she invented a talking pillow for her favourite girl, Alicia

When Alicia went to bed, the pillow would ask her

Tell me, my girl, what did you do today

Whenever Alicia told her that she had done bad things, the pillow would make annoying noises through the night, and contort itself into all kinds of uncomfortable lumps and bumps. Of course, Alicia could hardly get any sleep

But when Alicia talked of good things she had done, the pillow would purr like a pussycat, would wish Alicia a good night, and would play sweet soft music the whole night through. Before long, the girl had learnt how to behave so that her pillow would play lovely music every night

Sparkles the fairy then decided to use the pillow on another little girl who was giving her a lot of trouble. At first, Alicia was afraid that she might forget how to be good, but she remembered the words she had heard every night, and she would say to herself

-“Let’s see then, Alicia. What did you do today

Alicia was pleased to find that she herself now knew whether she had behaved well or not. And when she had been good, she slept wonderfully. Just like when the talking pillow had been there, she found it hard to sleep whenever she had done something bad. And she could only feel peace if she promised to make right, the next day, whatever harm she had done

 

داستان انگلیسی بالشت پری برای کودکان + ترجمه

 

بالشت پری

در زمان‌های خیلی خیلی دور، هزاران بچه در سراسر جهان نمیدانستند که چطور بفهمند که آیا با دیگران درست رفتار میکردندیا خیر. آن‌ها میتوانستند برادران و خواهران خود را کتک بزنند درحالیکه فکر کنند که رفتار خوبی داشته‌اند.یا میتوانستند پر از پشیمانی بشوند که چرا به مادرشان کمک کرده‌اندیا اتاق‌خوابشان را مرتب کرده‌اند. در تمام طول روز، پریها بایستی به بچه‌ها توضیح میدادند که آیا رفتارشان درست بوده یا خیر. این کار فوق‌العاده کسل‌کننده و خسته‌کننده بود.

یکی از پریها اسمش اسپارکلز بود، که خیلی باصفا بود. او با خودش فکر کرد که شاید بهتر باشد که به بچه‌ها چیزهایی یاد بدهد. بنابراین یک بالشت سخنگو برای دختر محبوبش، آلیسا، اختراع کرد.

وقتی آلیسا به رختخواب میرفت، آن بالشت از او میپرسید:

دخترم، به من بگو که امروز چه‌کار کردی؟”

هر وقت آلیسا به بالشت میگفت که کارهای بدی انجام داده، آن بالشت صداهای آزار دهنده‌ای در طول شب از خود درمیاورد؛ و خودش را تبدیل به یک بالشت سفت‌وسخت و بدترکیب میکرد. به خاطر همین آلیسا اصلاً نمیتوانست خوب بخوابد.

اما هنگامیکه آلیسا از کارهای خوبی که انجام داده بود صحبت میکرد، آن بالشت بسیار گرم‌ونرم میشد، آرزو میکرد که آلیسا خواب خیلی خوبی داشته باشد، و در طول شب یک موسیقی دل‌نشین برای آلیسا پخش میکرد.

زیاد طول نکشید که دختر قصه‌ی ما یاد گرفت که چه طور رفتار کند که هر شب بالشتش یک موسیقی دوست‌داشتنی برایش پخش کند.

پس‌ازاین، پری قصه‌ی ما اسپارکلز، تصمیم گرفت که این بالشت را روی یکی دیگر از دخترها که خیلی برایش مشکل‌ساز بود امتحان کند. آلیسا اول نگران این بود که نکندیادش برود که چگونه میتواند خوب باشدیا بد. اما کلماتی که هر شب میشنیدیادش افتاد. و هر شب به خودش میگفت:

بذار ببینم آلیسا. امروز چه‌کارهایی انجام دادی؟”

آلیسا، وقتی فهمید که خودش الآن میداند که آیا رفتارش خوب بوده یا بد، خیلی خوشحال شد. و وقتی خوب بود، خیلی فوق‌العاده میخوابید. اما همانند وقتیکه بالشت سخنگو پیشش بود، اصلاً نمیتوانست خوب بخوابد وقتی متوجه میشد که کارهای بدی انجام داده است. و تنها وقتی به آرامش میرسید که به خودش قول دهد که روز بعد همه‌چیز را درست کند. هر کار اشتباهی که انجام داده بود.

داستان انگلیسی بالشت پری برای کودکان + ترجمه

 


مطالب پیشنهادی:

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

+

داستان جوجه اردک زشت به انگلیسی با ترجمه 


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

20ژوئن2020

داستان و قصه برای کودکان همیشه جذاب بوده است . ما در این مقاله به داستان کوتاه انگلیسی تکه طلا برای کودکان میپردازیم .

قصه ی شب برای همه آشناست و یادآور روزها و شب های خوب کودکی است ، همانطور که میدانید و در مقاله های قبلی ذکر کرده ایم بهترین روش آموزش زبان انگلیسی به کودکان زیر 6 سال به صورت غیر مستقیم است ! خواندن قصه ی شب به زبان انگلیسی برای کودک ایده ی بسیار خوبیست .

شما با این روش هم کودک را در ساعات پایانی شب به آرامش دعوت میکنید هم ذهن او را با کلمات و جملات انگلیسی آشنا میکنید .

 

داستان کوتاه انگلیسی تکه طلا برای کودکان

 

داستان کوتاه انگلیسی تکه طلا برای کودکان

The lump of gold
Paul was a very rich man, but he never spent any of his money
He was scared that someone would steal it
He pretended to be poor and wore dirty old clothes
People laughed at him, but he didn’t care
He only cared about his money
One day, he bought a big lump of gold
He hid it in a hole by a tree
Every night, he went to the hole to look at his treasure
He sat and he looked
‘No one will ever find my gold!’ he said
But one night, a thief saw Paul looking at his gold
And when Paul went home, the thief picked up the lump of gold, slipped it into his
bag and ran away
The next day, Paul went to look at his gold, but it wasn’t there
It had disappeared
Paul cried and cried
He cried so loud that a wise old man heard him
He came to help
Paul told him the sad tale of the stolen lump of gold
‘Don’t worry,’ he said
‘Get a big stone and put it in the hole by the tree
‘What?’ said Paul
‘Why?
‘What did you do with your lump of gold?
‘I sat and looked at it every day,’ said Paul
‘Exactly,’ said the wise old man
‘You can do exactly the same with a stone
Paul listened, thought for a moment and then said, ‘Yes, you’re right. I’ve been
very silly. I don’t need a lump of gold to be happy

داستان کوتاه انگلیسی تکه طلا برای کودکان

 

تکه ی طلا
پاول مرد بسیار ثروتمندی بود اما هیچ وقت از پولهایش خرج نمی کرد.
او می ترسید که کسی آن را بدزدد.
وانمود می کرد فقیر است و لباسهای کثیف و کهنه می پوشید.
مردم به او می خندیدند ولی او اهمیتی نمی داد.
او فقط به پولهایش اهمیت می داد.
روزی یک تکه بزرگ طلا خرید.
آن را در چاله ای نزدیک یک درخت مخفی کرد.
هر شب کنار چاله می رفت تا به گنجش نگاه کند.
می نشست و نگاه می کرد.
می گفت: هیچکس نمی تونه طلایی منو پیدا کنه!
اما یک شب دزدی پاول را هنگام نگاه به طلایش دید.
و وقتی پاول به خانه رفت دزد تکه ی طلا را برداشت، آن را درون کیسه اش انداخت و فرار کرد!
روز بعد، پاول رفت تا طلایش را نگاه کند اما طلا آنجا نبود.
ناپدید شده بود!
پاول شروع به داد و بیداد و گریه و زاری کرد!
صدایش آنقدر بلند بود که پیرمرد دانایی آن را شنید.
او برای کمک آمد.
پاول ماجرای غم انگیز تکه طلا به سرقت رفته را برایش تعریف کرد.
او گفت: نگران نباش.
سنگ بزرگی بیار و توی چاله ی نزدیک درخت بذار.
پاول گفت: چی؟
چرا؟
با تیکه طلایت چیکار می کردی؟
پاول گفت: هر روز میشستم و نیگاش می کردم.
پیرمرد دانا گفت: دقیقا.
می تونی دقیقا همین کارو با یه سنگ هم بکنی.
پاول گوش داد و کمی فکر کرد و بعد گفت: آره راست میگی. چقدر نادون بودم. من واسه خوشحال بودن نیازی
به تیکه طلا ندارم که!

داستان کوتاه انگلیسی تکه طلا برای کودکان


مطالب پیشنهادی :

آموزش حروف و اعداد زبان انگلیسی موزیکال به کودکان

+

آموزش اعداد انگلیسی به کودکان پیش دبستانی


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

26فوریه2020

داستان های کوتاه انگلیسی برای کودکان 3 سال

یکی از روش های آموزش زبان انگلیسی به کودکان 3 ساله استفاده از داستان های کوتاه انگلیسی برای کودکان 3 سال است. از همین رو ما در این مقاله میخواهیم نمونه داستان های کوتاه انگلیسی برای کودکان 3 سال را قرار دهیم. کودکان علاقه زیادی به کتاب های داستان دارند.

همانطور که میدانید کودکان بازیگوش هستند و راه های مختلفی برای آموزش زبان انگلیسی وجود دارد.  اما ساده ترین راه ها استفاده از فلش کارت ها و کتاب های داستان میباشد. فقط نکته ای که باید توجه داشته باشید این است که کودکان بازیگوش هستند و نمیتوان مانند بزرگسالان به آنها آموزش داد.

شما باید مناسب گروه سنی فرزندانتان یکسری داستان انتخاب کرده و از طریق آن زبان انگلیسی را آموزش دهید.

 

داستان های کوتاه انگلیسی برای کودکان 3 سال

طاووس و لاک پشت The Peacock and the Tortoise

ONCE upon a time a peacock and a tortoise became great friends. The peacock lived on a tree by the banks of the stream in which the tortoise had his home. Everyday, after he had a drink of water, the peacock will dance near the stream to the amusement of his tortoise friend.

One unfortunate day, a bird-catcher caught the peacock and was about to take him away to the market. The unhappy bird begged his captor to allow him to bid his friend, the tortoise good-bye.

The bird-catcher allowed him his request and took him to the tortoise. The tortoise was greatly disturbed to see his friend a captive.

The tortoise asked the bird-catcher to let the peacock go in return for an expensive present. The bird-catcher agreed. The tortoise then, dived into the water and in a few seconds came up with a handsome pearl, to the great astonishment of the bird-catcher. As this was beyond his exceptions, he let the peacock go immediately.

A short time after, the greedy man came back and told the tortoise that he had not paid enough for the release of his friend, and threatened to catch the peacock again unless an exact match of the pearl is given to him. The tortoise, who had already advised his friend, the peacock, to leave the place to a distant jungle upon being set free, was greatly enraged at the greed of this man.

“Well,” said the tortoise, “if you insist on having another pearl like it, give it to me and I will fish you out an exact match for it.” Due to his greed, the bird-catcher gave the pearl to the tortoise, who swam away with it saying, “I am no fool to take one and give two!” The tortoise then disappeared into the water, leaving the bird-catcher without a single pearl

روزی روزگاری،طاووس و لاک پشتی بودن که دوستای خوبی برای هم بودن.طاووس نزدیک درخت کنار رودی که لاک پشت زندگی می کرد، خونه داشت.. هر روز پس از اینکه طاووس نزدیک رودخانه آبی می خورد ، برای سرگرم کردن دوستش می رقصید.

یک روز بدشانس، یک شکارچی پرنده، طاووس را به دام انداخت و خواست که اونو به بازار ببره. پرنده غمگین، از شکارچی اش خواهش کرد که بهش اجازه بده از لاک پشت خداحافظی کنه.

شکارچی خواهش طاووس رو قبول کرد و اونو پیش لاک پشت برد. لاک پشت از این که میدید دوستش اسیر شده خیلی ناراحت شد.اون از شکارچی خواهش کرد که طاووس رو در عوض دادن هدیه ای باارزش رها کنه. شکارچی قبول کرد.بعد، لاکپشت داخل آب شیرجه زد و بعد از لحظه ای با مرواریدی زیبا بیرون اومد. شکارچی که از دیدن این کار لاک پشت متحیر شده بود فوری اجازه داد که طاووس بره. مدت کوتاهی بعد از این ماجرا، مرد حریص برگشت و به لاک پشت گفت که برای آزادی پرنده ، چیز کمی گرفته و تهدید کرد که دوباره طاووس رو اسیر میکنه مگه اینکه مروارید دیگه ای شبیه مروارید قبلی بگیره. لاک پشت که قبلا به دوستش نصیحت کرده بود برای آزاد بودن ، به جنگل دوردستی بره ،خیلی از دست مرد حریص، عصبانی شد.

لاک پشت گفت:بسیار خوب، اگه اصرار داری مروارید دیگه ای شبیه قبلی داشته باشی، مروارید رو به من بده تا عین اونو برات پیدا کنم. شکارچی به خاطر طمعش ،مروارید رو به لاک پشت داد. لاک پشت درحالیکه با شنا کردن از مرد دور می شد گفت: من نادان نیستم که یکی بگیرم و دوتا بدم. بعد بدون اینکه حتی یه مروارید به شکارجی بده، در آب ناپدید شد.


Mountain Story

“A son and his father were walking on the mountains.

Suddenly, his son falls, hurts himself and screams: “AAAhhhhhhhhhhh!!!”

To his surprise, he hears the voice repeating, somewhere in the mountain: “AAAhhhhhhhhhhh!!!”

Curious, he yells: “Who are you?”

He receives the answer: “Who are you?”

And then he screams to the mountain: “I admire you!”

The voice answers: “I admire you!”

Angered at the response, he screams: “Coward!”

He receives the answer: “Coward!”

He looks to his father and asks: “What’s going on?”

The father smiles and says: “My son, pay attention.”

Again the man screams: “You are a champion!”

The voice answers: “You are a champion!”

The boy is surprised, but does not understand.

Then the father explains: “People call this ECHO, but really this is LIFE.

It gives you back everything you say or do.

Our life is simply a reflection of our actions.

If you want more love in the world, create more love in your heart.

If you want more competence in your team, improve your competence.

This relationship applies to everything, in all aspects of life;

Life will give you back everything you have given to it.”

YOUR LIFE IS NOT A COINCIDENCE. IT’S A REFLECTION OF YOU!”

— Unknown Author

داستان كوهستان

پسري همراه با پدرش در كوهستان پياده روي مي كردند كه ناگهان پسر به زمين مي خورد و آسيب مي بيند و نا خود آگاه فرياد مي زند: “آآآه ه ه ه ه”

با تعجب صداي تكرار را از جايي در كوهستان مي شنود. “آآآه ه ه ه ه”

با كنجكاوي، فرياد مي زند:”تو كي هستي؟”

صدا پاسخ می دهد:”تو كي هستي”

سپس با صداي بلند در كوهستان فرياد مي زند:” ستايشت مي كنم”

صدا پاسخ مي دهد:” ستايشت مي كنم”

به خاطر پاسخ عصباني مي شود و فرياد مي زند:”ترسو”

جواب را دريافت مي كند:”ترسو”

به پدرش نگاه مي كند و مي پرسد:” چه اتفاقي افتاده؟ “

پدر خنديد و گفت:” پسرم، گوش بده”

اين بار پدر فرياد مي زند: ” تو قهرماني”

صدا پاسخ مي دهد : ” تو قهرماني”

پسر شگفت زده مي شود، اما متوجه موضوع نمي شود

سپس پدر توضيح مي دهد: ” مردم به اين پژواك مي گويند، اما اين همان زندگيست”

زندگي همان چيزي را كه انجام مي دهي يا مي گويي به تو بر مي گرداند

زندگي ما حقيقا بازتابي از اعمال ماست

اگر در دنيا عشق بيشتري مي خواهي، عشق بيشتري را در قلبت بيافرين

اگربدنبال قابليت بيشتري در گروهت هستي. قابليتت را بهبود ببخش

اين رابطه شامل همه چيز و همه ی جنبه هاي زندگي مي شود

زندگي هر چيزي را كه به آن داده اي به تو خواهد داد

زندگي تو يك اتفاق نيست، انعكاسي از وجود توست

 


می خواهیم یک  آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.
 

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

 

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

 


 

آیا میتوان با داستان زبان انگلیسی آموزش داد؟

بله ، داستان های مناسب گروه سنی کودکان

داستان های معروف کودکانه انگلیسی کدام است؟

داخل مقاله توضیح داده ایم