Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 1276

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 1313

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 1317

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 1345

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 3536

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 3543

Warning: "continue" targeting switch is equivalent to "break". Did you mean to use "continue 2"? in /home/badba/domains/bad-badak.com/public_html/wp-content/plugins/gravityforms/common.php on line 3556
داستان صوتی انگلیسی با متن

Posts Tagged "داستان صوتی انگلیسی با متن"

29فوریه2020

داستان خیلی کوتاه انگلیسی خنده دار

 

داستان خیلی کوتاه انگلیسی خنده دار مادر و دختر

One summer day, when tourists were lining up to enter a stately house, an old gentleman whispered to the person behind him, “Take a look at the little fellow in front of me with the poodle cut and the blue jeans. Is it a boy or a girl!?” “It’s a girl,” came the angry answer. “I ought to know. She’s my daughter.” “Forgive me, sir!” apologized the old fellow. “I never dreamed you were her father.” “I’m not,” said the parent with blue jeans. “I’m her mother!”

یک روز تابستانی، وقتی جهانگردان برای وارد شدن به یک خانه با شکوه صف کشیده بودند، یک آقای مسن به آرامی به نفر پشت سر خود گفت: «یک نگاه به کودکی که جلوی من ایستاده و موهایش را مثل سگ های پشمالو آرایش کرده و شلوار جین آبی پوشیده بینداز. معلوم نیست که دختر است یا پسر؟!» شخص مقابل خشمگینانه جواب داد: «آن بچه دختر است. معلوم است که من باید این را بدانم که او دختر است! چون او دختر خود من است.» شخص مسن برای معذرت خواهی گفت: «لطفا مرا ببخشید آقای محترم! من حتی تصورش را هم نمی کردم که شما پدر آن بچه باشید.» شخص عصبانی که شلوار جین آبی هم پوشیده بود گفت: «نه نیستم! من مادر او هستم!»


داستان خیلی کوتاه انگلیسی خنده دار

A persion grandma just came from iran and wanted to become a citizen in the United states.
She took her grandson with her to take her citizenship exam.
The immigration officer told the persion woman that he had to ask 4 simple questions about America and if she answer them correctly , she would become a citizen.
she said, ” OK , but I no speak English , I bringing my grandson”
the man said , ” OK , so he will translate.
Now for your first question :
1) What is the capital of America?
The iranian woman’s grandson told her : ” esm shahri ke al’an toosh hastim chiey?”
” Vashangton” said the grandma.
the was correct ,now for question number 2 :
2) When is independence day for American?
The grandson said : ” Newman marcoos key haraj dare?”
” July fourt” the grandma said.
correct , now for question nember 3 :
3) Who ran for president this year but lost?
The grandson told his grandmother: ” oon martike mo’tad ke ba dokhtaret aroosi kard koja bere?”
” Too goooooor” wow wonderful , now for your final question:
4) Who is the president of United States now?
The grandson translate : ” az chiye joorabaye pedarbozorg badet miad?”
” Booooosh” grandma answered.
She is a US citizen now.
————————————–
ترجمه ی این داستان :
یه پیرزن ایرانی از ایران به آمریکا میاد و میخواد شهروند آمریکایی بشه. پیرزن نوشو با خودش برمیداره تا اونو به امتحان شهروندی ( امتحانی که باید قبل از تبعیت بده ) ببره.
مامور مهاجرت به زن ایرانی میگه که باید به 4 سوال ساده درمورد آمریکا جواب بده اگه درست جواب بده او یه شهروند آمریکایی میشه.

پیرزن میگه : باشه ، اما من انگلیسی نمیتونم حرف بزنم نوه مو با خودم میارم.
مرده میگه باشه ، بزار اون برات ترجمه کنه. اولین سوال شما اینه که :
1) پایتخت آمریکا کجاست؟
نوه ی پیرزن به پیرزن میگه : من دانشگاه تو کدوم شهر آمریکا بودم؟
پیرزن میگه : ” واشنگتن “

درست بود حالا سوال دوم :
2 ) روز استقلال آمریکا کی است؟
نوه ش میگه : نیومن مارکوس کی حراج داره؟
مادربزرگش میگه : “4 جولای “

درسته ، حالا سوال سوم:
3 ) امسال چه کسی نامزد ریاست جمهوری آمریکا بود اما شکست خورد؟
نوه به مادربزگش میگه : اون مرتیکه معتاد که با دخترت عروسی کرد کجا باید بره؟
پیرزن میگه : ” توگور “

واو ، شگفت آوره! حالا سوال آخر:
4 ) در حال حاضر چه کسی رئیس جمهور آمریکاست؟
نوش این جور ترجمه میکنه : از چیه جورابای پدربزگ بدت میاد؟
مادربزگش میگه : ” بوش ”
اکنون پیرزن یک شهروند آمریکایی شده!!!


داستان خیلی کوتاه انگلیسی خنده دار

General Pershing was a famous American officer. He was in the American army, and fought in Europe in the First World War.

After he died, some people in his home town wanted to remember him, so they’ put up a big statue of him on a horse.

There was a school near the statue, and some of the boys passed it every day on their way to school and again on their way home. After a few months some of them began to say, ‘Good morning, Pershing’, whenever they passed the statue, and soon all the boys at the school were doing this.

One Saturday one of the smallest of these boys was walking to the shops with his mother when he passed the statue. He said, ‘Good morning, Pershing’ to it, but then he stopped and said to his mother, ‘I like Pershing very much, Ma, but who’s that funny man on his back?’

meaning:

ژنرال پرشينگ يكي از يكي از افسرهاي مشهور آمريكا بود. او در ارتش آمريكا بود، و در جنگ جهاني اول در اروپا جنگيد.

بعد از مرگ او، بعضي از مردم زادگاهش مي‌خواستند ياد او را گرامي بدارند، بنابراين آن‌ها مجسمه‌ي بزرگي از او كه بر روي اسبي قرار داشت ساختند.

يك مدرسه در نزديكي مجسمه قرار داشت، و بعضي از پسربچه‌ها هر روز در مسير مدرسه و برگشت به خانه از كنار آن مي‌گذشتند. بعد از چند ماه بعضي از آن‌ها هر وقت كه از كنار مجسمه مي‌گذشتند شروع به گفتن «صبح‌ به خير پرشينگ» كردند، و به زودي همه‌ي پسرهاي مدرسه اين كار (سلام كردن به مجسمه) را انجام مي‌داند.

در يك روز شنبه يكي از كوچكترين اين پسرها با مادرش به فروشگاه مي‌رفت. وقتي كه از كنار مجسمه گذشت گفت: صبح به خير پرشينگ، اما ايستاد و به مادرش گفت: مامان، من پرشينگ را خيلي دوست دارم، اما آن مرد خنده‌دار كه بر پشتش سواره كيه؟


A man checked into a hotel. There was a computer in his room* so he decided to send an e-mail to his wife. However* he accidentally typed a wrong e-mail address* and without realizing his error he sent the e-mail.

Meanwhile….Somewhere in Houston * a widow had just returned from her husband’s funeral. The widow decided to check her e-mail* expecting condolence messages from relatives and friends.After reading the first message* she fainted. The widow’s son rushed into the room* found his mother on the floor* and saw the computer screen which read:
To: My Loving Wife
Subject: I’ve Reached
Date: 2 May 2006

I know you’re surprised to hear from me. They have computers here* and we are allowed to send e-mails to loved ones. I’ve just reached and have been checked in. I see that everything has been prepared for your arrival tomorrow. Looking forward to seeing you TOMORROW!
Your loving hubby.

meaning:

مردی اتاق هتلی را تحویل گرفت .در اتاقش کامپیوتری بود،بنابراین تصمیم گرفت ایمیلی به همسرش بفرستد.ولی بطور تصادفی ایمیل را به آدرس اشتباه فرستاد و بدون اینکه متوجه اشتباهش شود،ایمیل را فرستاد.

با این وجود..جایی در هوستون ،بیوه ای از مراسم خاکسپاری شوهرش بازگشته بود.زن بیوه تصمیم گرفت ایمیلش را به این خاطر که پیامهای همدردی اقوام و دوستانش را بخواند،چک کند. پس از خواندن اولین پیام،از هوش رفت.پسرش به اتاق آمد و مادرش را کف اتاق دید و از صفحه کامپیوتر این را خواند:

به: همسر دوست داشتنی ام
موضوع: من رسیدم
تاریخ: دوم می 2006

میدانم از اینکه خبری از من داشته باشی خوشحال می شوی.آنها اینجا کامپیوتر داشتند و ما اجازه داریم به آنهایی که دوستشان داریم ایمیل بدهیم.من تازه رسیدم و اتاق را تحویل گرفته ام.می بینم که همه چیز آماده شده که فردا برسی.به امید دیدنت، فردا

شوهر دوستدارت


حال که چند نمونه داستان خیلی کوتاه انگلیسی خنده دار را دیدید میخواهیم کمی درباره آموزش زبان انگلیسی به کودکان توضیح دهیم:

آموزش زبان انگلیسی به کودکان همواره دشوار بوده است و والدین به دنبال روشهای آموزش زبان انگلیسی به کودکان هستند. والدین می خواهند پکیج آموزش زبان انگلیسی کودکان رایگان را از سایت های مختلف دریافت کنند . آموزش زبان انگلیسی به کودکان در منزل شاید بتواند به یادگیری زبان انگلیسی به کودکان تان کمک کند اما راهکار درستی نیست زیرا اگر شما تجربه و اطلاعات کافی در رابطه با این مسئله را نداشته باشید نمی توانید زبان انگلیسی را به درستی به کودکانتان آموزش دهید.

بهتر است برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان تان به جای استفاده کردن از پکیج آموزش زبان انگلیسی کودکان آنها را به آموزشگاه زبان ویژه کودکان را برید و در آنجا ثبت نام کنید تا توسط آن مربیان پیشرفته و با تجربه زبان انگلیسی آموزش داده شود.

بسیاری از والدین از وجود همچین آموزشگاههای بی خبر هستند اما ما در ادامه مقاله آموزشگاه زبان ویژه کودکان به شما معرفی می‌کنیم که از طریق بازی و سرگرمی زبان انگلیسی را به کودکان شما آموزش میدهند.


می خواهیم یک  آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

26فوریه2020

داستان های کوتاه انگلیسی برای کودکان 3 سال

یکی از روش های آموزش زبان انگلیسی به کودکان 3 ساله استفاده از داستان های کوتاه انگلیسی برای کودکان 3 سال است. از همین رو ما در این مقاله میخواهیم نمونه داستان های کوتاه انگلیسی برای کودکان 3 سال را قرار دهیم. کودکان علاقه زیادی به کتاب های داستان دارند.

همانطور که میدانید کودکان بازیگوش هستند و راه های مختلفی برای آموزش زبان انگلیسی وجود دارد.  اما ساده ترین راه ها استفاده از فلش کارت ها و کتاب های داستان میباشد. فقط نکته ای که باید توجه داشته باشید این است که کودکان بازیگوش هستند و نمیتوان مانند بزرگسالان به آنها آموزش داد.

شما باید مناسب گروه سنی فرزندانتان یکسری داستان انتخاب کرده و از طریق آن زبان انگلیسی را آموزش دهید.

 

داستان های کوتاه انگلیسی برای کودکان 3 سال

طاووس و لاک پشت The Peacock and the Tortoise

ONCE upon a time a peacock and a tortoise became great friends. The peacock lived on a tree by the banks of the stream in which the tortoise had his home. Everyday, after he had a drink of water, the peacock will dance near the stream to the amusement of his tortoise friend.

One unfortunate day, a bird-catcher caught the peacock and was about to take him away to the market. The unhappy bird begged his captor to allow him to bid his friend, the tortoise good-bye.

The bird-catcher allowed him his request and took him to the tortoise. The tortoise was greatly disturbed to see his friend a captive.

The tortoise asked the bird-catcher to let the peacock go in return for an expensive present. The bird-catcher agreed. The tortoise then, dived into the water and in a few seconds came up with a handsome pearl, to the great astonishment of the bird-catcher. As this was beyond his exceptions, he let the peacock go immediately.

A short time after, the greedy man came back and told the tortoise that he had not paid enough for the release of his friend, and threatened to catch the peacock again unless an exact match of the pearl is given to him. The tortoise, who had already advised his friend, the peacock, to leave the place to a distant jungle upon being set free, was greatly enraged at the greed of this man.

“Well,” said the tortoise, “if you insist on having another pearl like it, give it to me and I will fish you out an exact match for it.” Due to his greed, the bird-catcher gave the pearl to the tortoise, who swam away with it saying, “I am no fool to take one and give two!” The tortoise then disappeared into the water, leaving the bird-catcher without a single pearl

روزی روزگاری،طاووس و لاک پشتی بودن که دوستای خوبی برای هم بودن.طاووس نزدیک درخت کنار رودی که لاک پشت زندگی می کرد، خونه داشت.. هر روز پس از اینکه طاووس نزدیک رودخانه آبی می خورد ، برای سرگرم کردن دوستش می رقصید.

یک روز بدشانس، یک شکارچی پرنده، طاووس را به دام انداخت و خواست که اونو به بازار ببره. پرنده غمگین، از شکارچی اش خواهش کرد که بهش اجازه بده از لاک پشت خداحافظی کنه.

شکارچی خواهش طاووس رو قبول کرد و اونو پیش لاک پشت برد. لاک پشت از این که میدید دوستش اسیر شده خیلی ناراحت شد.اون از شکارچی خواهش کرد که طاووس رو در عوض دادن هدیه ای باارزش رها کنه. شکارچی قبول کرد.بعد، لاکپشت داخل آب شیرجه زد و بعد از لحظه ای با مرواریدی زیبا بیرون اومد. شکارچی که از دیدن این کار لاک پشت متحیر شده بود فوری اجازه داد که طاووس بره. مدت کوتاهی بعد از این ماجرا، مرد حریص برگشت و به لاک پشت گفت که برای آزادی پرنده ، چیز کمی گرفته و تهدید کرد که دوباره طاووس رو اسیر میکنه مگه اینکه مروارید دیگه ای شبیه مروارید قبلی بگیره. لاک پشت که قبلا به دوستش نصیحت کرده بود برای آزاد بودن ، به جنگل دوردستی بره ،خیلی از دست مرد حریص، عصبانی شد.

لاک پشت گفت:بسیار خوب، اگه اصرار داری مروارید دیگه ای شبیه قبلی داشته باشی، مروارید رو به من بده تا عین اونو برات پیدا کنم. شکارچی به خاطر طمعش ،مروارید رو به لاک پشت داد. لاک پشت درحالیکه با شنا کردن از مرد دور می شد گفت: من نادان نیستم که یکی بگیرم و دوتا بدم. بعد بدون اینکه حتی یه مروارید به شکارجی بده، در آب ناپدید شد.


Mountain Story

“A son and his father were walking on the mountains.

Suddenly, his son falls, hurts himself and screams: “AAAhhhhhhhhhhh!!!”

To his surprise, he hears the voice repeating, somewhere in the mountain: “AAAhhhhhhhhhhh!!!”

Curious, he yells: “Who are you?”

He receives the answer: “Who are you?”

And then he screams to the mountain: “I admire you!”

The voice answers: “I admire you!”

Angered at the response, he screams: “Coward!”

He receives the answer: “Coward!”

He looks to his father and asks: “What’s going on?”

The father smiles and says: “My son, pay attention.”

Again the man screams: “You are a champion!”

The voice answers: “You are a champion!”

The boy is surprised, but does not understand.

Then the father explains: “People call this ECHO, but really this is LIFE.

It gives you back everything you say or do.

Our life is simply a reflection of our actions.

If you want more love in the world, create more love in your heart.

If you want more competence in your team, improve your competence.

This relationship applies to everything, in all aspects of life;

Life will give you back everything you have given to it.”

YOUR LIFE IS NOT A COINCIDENCE. IT’S A REFLECTION OF YOU!”

— Unknown Author

داستان كوهستان

پسري همراه با پدرش در كوهستان پياده روي مي كردند كه ناگهان پسر به زمين مي خورد و آسيب مي بيند و نا خود آگاه فرياد مي زند: “آآآه ه ه ه ه”

با تعجب صداي تكرار را از جايي در كوهستان مي شنود. “آآآه ه ه ه ه”

با كنجكاوي، فرياد مي زند:”تو كي هستي؟”

صدا پاسخ می دهد:”تو كي هستي”

سپس با صداي بلند در كوهستان فرياد مي زند:” ستايشت مي كنم”

صدا پاسخ مي دهد:” ستايشت مي كنم”

به خاطر پاسخ عصباني مي شود و فرياد مي زند:”ترسو”

جواب را دريافت مي كند:”ترسو”

به پدرش نگاه مي كند و مي پرسد:” چه اتفاقي افتاده؟ “

پدر خنديد و گفت:” پسرم، گوش بده”

اين بار پدر فرياد مي زند: ” تو قهرماني”

صدا پاسخ مي دهد : ” تو قهرماني”

پسر شگفت زده مي شود، اما متوجه موضوع نمي شود

سپس پدر توضيح مي دهد: ” مردم به اين پژواك مي گويند، اما اين همان زندگيست”

زندگي همان چيزي را كه انجام مي دهي يا مي گويي به تو بر مي گرداند

زندگي ما حقيقا بازتابي از اعمال ماست

اگر در دنيا عشق بيشتري مي خواهي، عشق بيشتري را در قلبت بيافرين

اگربدنبال قابليت بيشتري در گروهت هستي. قابليتت را بهبود ببخش

اين رابطه شامل همه چيز و همه ی جنبه هاي زندگي مي شود

زندگي هر چيزي را كه به آن داده اي به تو خواهد داد

زندگي تو يك اتفاق نيست، انعكاسي از وجود توست

 


می خواهیم یک  آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.
 

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

 

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

 


 

آیا میتوان با داستان زبان انگلیسی آموزش داد؟

بله ، داستان های مناسب گروه سنی کودکان

داستان های معروف کودکانه انگلیسی کدام است؟

داخل مقاله توضیح داده ایم

11ژانویه2020

قصه صوتی انگلیسی برای کودکان

همانطور که می دانید آموزش زبان انگلیسی به کودکان بسیار دشوار است.  همانطور که میدانید راهکارهای متفاوتی وجود دارد یکی از راهکارها قصه های صوتی انگلیسی برای کودکان است شما می توانید کودکان را متقاعد کنید تا به صورت صوتی و یا با یک هندزفری قصه های صوتی انگلیسی را گوش کنند و زبان انگلیسی آنها به صورت ناخودآگاه تقویت می‌شوند. البته مجبور نیستید که حتما آموزش صوتی شما به قصه باشد شما می توانید ابتدا حروف الفبای انگلیسی را به صورت صوتی آموزش دهید و پس از آن کلمات و پس از آن به کودکانتان بگویید تا قصه ها را به صورت صوتی گوش کنند.

قصه صوتی انگلیسی برای کودکان

برای کودکان بهترین روش آموزش زبان انگلیسی، آموزش زبان حضوری است زیرا کودکان هیچ پیش زمینه ای از آموزش ندارند و بازیگوش هستند. آموزش به آنها بسیار سخت است پس پیشنهاد ما به شما این است که کودکان تان را در یک آموزشگاه زبان ثبت نام کنید اما روش دوم استفاده از فایل صوتی انگلیسی برای کودکان است که ما اسامی چند قصه صوتی که پرطرفدار است را به شما معرفی می کنیم و شما میتوانید با دانلود این فایل ها چند قصه صوتی برای کودکتان دانلود کنید.

اما این کار را زمانی آغاز کنید که کودکان تسلط کافی به حروف انگلیسی و آشنایی با واژگان انگلیسی داشته باشد.

این لیستی که دریافت کردید ، یک لیست از قصه صوتی انگلیسی برای کودکان به صورت مبتدی است.

“دیوالی” روز محبوب من

داستان انگلیسی فرمانده مکبث

داستان انگلیسی شب دوازدهم

داستان کوتاه انگلیسی پسربچه و کلم

داستان کوتاه انگلیسی بالشت پری


یک متن مکالمه ساده انگلیسی و فایل صوتی آن:

Tania: Hi. I’m Tania. What’s your name?

Jing: Hello. My name’s Jing.

Tania: Nice to meet you, Jing. What class are you in?

Jing: I’m in class 1B. And you?

Tania: Me too. I’m in Class 1B too.

Jing: Who’s our teacher?

Tania: Mr Smith.

Jing: And where’s our classroom?

Tania: This way. Come with me.

Jing: OK. Great.

قصه صوتی انگلیسی برای کودکان

متن فارسی فایل صوتی مکالمه انگلیسی در مدرسه

تانیا: سلام، من تانیا هستم، اسم تو چیه؟

جینگ: سلام، منم جینگ هستم.

تانیا: خیلی از ملاقات با تو خوشحالم، جینگ، تو کدوم کلاس افتادی؟

جینگ: من کلاس ۱B هستم، تو تو کدوم کلاس افتادی؟

تانیا: ااا، چه جالب منم تو کلاس b1 هستم.

جینگ: معلمون کیه؟ مشخص شده؟

تانیا: آره خانم اسمیت هستش.

جینگ: خب کلاسمون کجاست؟

تانیا: از این طرف با من بیا راهنماییت میکنم

جینگ: بسیار خب باشه.


 می خواهیم یک  آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

10ژانویه2020

دانلود رایگان داستان صوتی انگلیسی با متن

داستان صوتی انگلیسی چیست؟

داستان های صوتی انگلیسی چه مزایایی دارند؟

همانطور که می دانید این روز ها طرفداران دانلود رایگان داستان صوتی انگلیسی با متن بسیار زیاد شده است و با توجه به تعداد درخواست های زیادی که کاربران از ما داشتند تا کتاب های صوتی زبان انگلیسی و داستانی را در اختیارشان قرار دهیم ما تصمیم بر آن گرفتیم تا این مقاله را یادداشت و برای این کاربران تهیه کنیم. یکی از مزایای استفاده از داستان صوتی انگلیسی با متن این است که شما می توانید با استفاده از حس شنوایی خود زبان انگلیسی خود را تقویت کنید اما داستان صوتی انگلیسی با متن را باید چگونه انتخاب کرد؟

انتخاب داستان های صوتی انگلیسی با متن باید بسیار با دقت باشد زیرا سطح زبانی که شما قرار دادید با سطح زبانی سایر زبان آموزان یکی نیست و شما باید داستان صوتی انگلیسی را دانلود کنید که متناسب با سطح زبان انگلیسی خودتان باشد و این کار شما را سخت می‌کند .

 

آموزش صداهای حروف انگلیسی یه کودکان (حتما مطالعه کنید)

 

یکی از بهترین پیشنهادهایی که ما به شما میدهیم این است که آموزش زبان انگلیسی را در یک آموزشگاه آغاز کنید تا بتوانید سریع تر زبان انگلیسی را یاد بگیرید اما شاید سوالی که برای والدین به وجود بیاید این است که آیا آموزشگاهی وجود دارد که بتوان کودکان را در آنجا ثبت نام کرد؟

بله آموزشگاه های متعددی در سطح شهر وجود دارند که شما می توانید کودکانتان را در آن ثبت نام کنید اما باید به چند نکته در هنگام ثبت‌نام توجه داشته باشید و نکته مهم این است که آموزشگاه زبان کودکان و بزرگسالان از لحاظ ظاهری و شیوه آموزشی بسیار متفاوت است ما در انتهای مقاله یک آموزشگاه زبان ویژه کودکان به شما معرفی کرده ایم که در صورت تمایل می توانید از آنجا دیدن فرمایید و یا با مراجعه به اینستاگرام آموزشگاه زبان بادبادک از شیوه آموزشی این مرکز مطلع شد و اما دانلود رایگان داستان صوتی انگلیسی با متن را برایتان توضیح دهیم.

 

داستان صوتی انگلیسی با متن

شما باید در ابتدای از کتاب هایی استفاده کنید که ساده تر هستند و راحت تر می توانید از آن ها برای تقویت لغات کودکان تان استفاده کنید و پس از آنکه زبان شان قوی‌تر شد می‌توانید از کتابهای سنگین تر و پیشرفته تر کمک بگیرید. نام این کتاب ها :

1 سرود کریسمس
2 پینوکیو
3 پرنده و مورچه
4 روباه مکار
5 جوجه اردک زشت

لیستی که در ادامه مطلب قرار میدهیم ، داستان های خوب و پرطرفدار برای کودکان جهت آموزش زبان انگلیسی میباشد.

کتاب انگلیسی کودکان آشپز تازه کار Cookie Rookie
کتاب انگلیسی کودکان get ready
کتاب انگلیسی کودکان my body
کتاب انگلیسی کودکان the party
کتاب صوتی تصویری مهمانی (the party)
کتاب انگلیسی کودکان the city
کتاب انگلیسی کودکان i can nap
کتاب انگلیسی کودکان American Family and Friends
کتاب انگلیسی کودکان Curious George
کتاب انگلیسی کودکان Giving Tree
کتاب انگلیسی کودکان Corduroy


یک داستان انگلیسی کوتاه برای کودکان را در زیر به شما ارائه می دهیم.

The lump of gold
Paul was a very rich man, but he never spent any of his money
He was scared that someone would steal it
He pretended to be poor and wore dirty old clothes
People laughed at him, but he didn’t care
He only cared about his money
One day, he bought a big lump of gold
He hid it in a hole by a tree
Every night, he went to the hole to look at his treasure
He sat and he looked
‘No one will ever find my gold!’ he said
But one night, a thief saw Paul looking at his gold
And when Paul went home, the thief picked up the lump of gold, slipped it into his bag and ran away
The next day, Paul went to look at his gold, but it wasn’t there
It had disappeared
Paul cried and cried
He cried so loud that a wise old man heard him
He came to help
Paul told him the sad tale of the stolen lump of gold
‘Don’t worry,’ he said
‘Get a big stone and put it in the hole by the tree’
‘What?’ said Paul
‘Why’
‘What did you do with your lump of gold’
‘I sat and looked at it every day,’ said Paul
‘Exactly,’ said the wise old man
‘You can do exactly the same with a stone’
Paul listened, thought for a moment and then said, ‘Yes, you’re right. I’ve been very silly. I don’t need a lump of gold to be happy!’

تکه طلا
پاول مرد بسیار ثروتمندی بود اما هیچ وقت از پولهایش خرج نمی کرد.
او می ترسید که کسی آن را بدزدد.
وانمود می کرد فقیر است و لباسهای کثیف و کهنه می پوشید.
مردم به او می خندیدند ولی او اهمیتی نمی داد.
او فقط به پول هایش اهمیت می داد.
روزی یک تکه بزرگ طلا خرید.
آن را در چاله ای نزدیک یک درخت مخفی کرد.
هر شب کنار چاله می رفت تا به گنجش نگاه کند.
می نشست و نگاه می کرد.
می گفت: «هیچکس نمی تونه طلای منو پیدا کنه!»
اما یک شب دزدی پاول را هنگام نگاه به طلایش دید.
و وقتی پاول به خانه رفت دزد تکه ی طلا را برداشت، آن را درون کیسه اش انداخت و فرار کرد!
روز بعد، پاول رفت تا طلایش را نگاه کند اما طلا آنجا نبود.
ناپدید شده بود!
پاول شروع به داد و بیداد و گریه و زاری کرد!
صدایش آنقدر بلند بود که پیرمرد دانایی آن را شنید.
او برای کمک آمد.
پاول ماجرای غم انگیز تکه طلای به سرقت رفته را برایش تعریف کرد.
او گفت: «نگران نباش.»
«سنگ بزرگی بیار و توی چاله ی نزدیک درخت بذار.»
پاول گفت: «چی؟»
«چرا؟»
«با تیکه طلات چیکار می کردی؟»
پاول گفت: «هر روز میشستم و نیگاش می کردم.»
پیرمرد دانا گفت: «دقیقا».
«می تونی دقیقا همین کارو با یه سنگ هم بکنی.»
پاول گوش داد و کمی فکر کرد و بعد گفت: «آره راست میگی. چقدر نادون بودم. من واسه خوشحال بودن نیازی به تیکه طلا ندارم که!»

 

دانلود رایگان داستان صوتی انگلیسی با متن

دانلود رایگان داستان صوتی انگلیسی با متن


 می خواهیم یک  آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.