Posts Tagged "دانلود کتاب داستان انگلیسی برای کودکان pdf"

28جولای2020

 داستان رومئو و ژولیت یکی از محبوب ترین داستان های دنیاست . ما در این مقاله به داستان انگلیسی رومئو و ژولیت برای کودکان + ترجمه است .

داستان ها بهتری گزینه و راه برای علاقه مند کردن کودکان به زبان انگلیسی است ، پس پیشنهاد ما به شما عزیزان این است که اگر شب ها برای کودکان قصه ی شب میگویید به جای قصه ی زبان مادری به داستان های انگلیسی بپردازید این روش علاوه بر علاقه مند کردن کودک به این زبان ، زبان و دایره لغات را نیز تقویت میکند که این از ویژگی های مثبت داستان و قصه های انگلیسی است .

 

داستان انگلیسی رومئو و ژولیت برای کودکان + ترجمه

داستان انگلیسی رومئو و ژولیت برای کودکان + ترجمه

Romeo and Juliet
Many years ago in Verona, Italy, there were two families

“We are the Capulets

“We are the Montagues

These families are always fighting. The Montagues have a son, Romeo. The Capulets have a daughter, Juliet

One night the Capulets have a party and Romeo goes. He meets Juliet and they fall in love. Juliet’s cousin, Tybalt, sees Romeo and is very angry

“He’s a Montague! Get him

“Oh Romeo, why are you a Montague

Romeo and Juliet talk and decide to get married

They know that their families will be very angry, so they go to Friar Lawrence and they are married in secret

The next day, Tybalt sees Romeo. He is still angry with Romeo and wants to fight him. Romeo doesn’t want to fight but his best friend, Mercutio, does

“If you won’t fight him, I will

Mercutio fights Tybalt. Tybalt kills Mercutio! Romeo is so upset he fights Tybalt and kills him too

The Prince of Verona is very angry and sends Romeo away. Juliet goes to Friar Lawrence for help

“Here is a special drink. You will sleep for two days. Your family will think you are dead but you will wake up. Then you and Romeo can be free together

Friar Lawrence sends Romeo a letter to tell him the plan. But Romeo doesn’t get the message. He hears that Juliet is dead

Romeo is so upset he buys some poison and goes to see Juliet

“Now I will stay with you forever

Too late, Juliet wakes up! She sees what happened

“Oh no! You didn’t leave any poison for me but here is your knife

Romeo and Juliet are both dead. Friar Lawrence tells the Capulets and Montagues what happened. They are so sad they agree not to fight any more

 

داستان انگلیسی رومئو و ژولیت برای کودکان + ترجمه

 

رومئو و ژولیت

سال‌ها پیش در شهر ورونا در ایتالیا دو خانواده زندگی می‌کردند.

ما خانواده کاپیولت هستیم.»

ما هم خانواده مونتگیو هستیم.»

این دو خانواده همیشه در حال جنگ‌ودعوا هستند. مونتگیوها پسری به اسم رومئو دارند. کاپیولتها دختری به اسم ژولیت دارند.

شبی کاپیولتها مهمانی می‌دهند و رومئو به آنجا می‌رود. او ژولیت را می‌بیند و آن‌ها عاشق هم می‌شوند. تیبالت پسرعموی ژولیت رومئو را می‌بیند و بسیار عصبانی می‌شود.

او از مونتگیوهاست. بگیریدش!»

آه رومئو تو چرا از مونتگیو هستی!»

رومئو و ژولیت با هم حرف می‌زنند و تصمیم می‌گیرند ازدواج کنند.

آنها میداند که خانوادهایشان خیلی عصبانی میشوند،بنابراین انها میروند پیش راهب لورانس و دزدکی ازدواج میکنند.

فردای آن روز تیبالت رومئو را می‌بیند. هنوز از دست رومئو عصبانی است و می‌خواهد با او دعوا کند. رومئو نمی‌خواهد با او درگیر شود اما بهترین دوستش قصد دعوا دارد.

اگر تو نمی‌خواهی دعوا کنی من به‌جایت دعوا می‌کنم.

مرکوتیو با تیبالت می‌جنگد. تیبالت مرکوتیو را می‌کشد. رومئو به حدی ناراحت است که با تیبالت می‌جنگد و او را می‌کشد!

شاهزاده‌ی ورونا بسیار خشمگین شده و رومئو را تبعید می‌کند. ژولیت برای کمک پیش راهب لارنس می‌رود.

راهب لارنس به رومئو می‌گوید: «این را بگیر. یک شربت جادویی است. دو روز تو را به خواب می‌برد. خانواده‌ات فکر می‌کنند تو مرده‌ای اما تو از خواب بیدار می‌شوی. پس‌ازآن می‌توانید آزادانه با هم زندگی کنید.»

راهب لارنس نامه‌ای برای رومئو می‌نویسد تا از نقشه با خبرش کند. اما نامه به دست رومئو نمی‌رسد. او می‌شنود که ژولیت مرده است!

رومئو به حدی غمگین است که زهر می‌خرد و به دیدن ژولیت می‌رود.

حالا تا ابد با تو خواهم بود.

ژولیت بیدار می‌شود! دیگر دیر شده. او می‌بیند که چه اتفاقی افتاده.

«نه نه! همه زهر را خورده‌ای و چیزی برای من نمانده اما چاقویت اینجاست.»

رومئو و ژولیت هر دو می‌میرند. راهب لارنس به خانواده کاپیولت و مونتگیو می‌گوید که چه اتفاقی افتاده است. آن‌ها به حدی غمگین می‌شود که توافق می‌کنند دیگر جنگ‌ودعوا را کنار بگذارند.


داستان های پیشنهادی :

داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه

+

داستان انگلیسی هملت برای کودکان + ترجمه 

+

داستان پینوکیو به انگلیسی برای کودکان + ترجمه 


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

28جولای2020

داستانی که در این مقاله به آن میپردازیم ، داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه است .

داستان ها و  قصه های انگلیسی یکی از بهترین تکنیک ها برای آشنایی کودکان با زبان انگلیسی است .

اگر قصد آموزش زبان انگلیسی به کودکان را دارید ، روش زبان انگلیسی به کودکان زیر 7 سال باید به صورت غیر مستقیم باشد .

 

داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه

 

داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه

 

The Boy and the Cabbage
There was once a boy who – although very good and obedient – hated eating cabbage. Whenever he had to eat it he would complain and get extremely angry. One day, his mother decided to send him to the market to buy… a cabbage! So the boy was, of course, disgusted at this turn of events

At the market, the boy reluctantly purchased one, but this wasn’t just any old cabbage. It happened to be a cabbage which hated children. After an enormous argument, the boy and the cabbage set off for home, in silence, their anger barely below the surface the whole time. On the way, while crossing the river, the boy slipped and both of them fell into the rapids and were pulled under by the current . With great effort, they managed to come to the surface, grab onto a plank of wood, and stay afloat

They had to spend so much time together, adrift on that plank, that after becoming mightily bored, they ended up conversing. They got to know each other, and became friends. They played many bizarre games, like the fish without a rod, the tiny hiding place, and the King of the mountain

Chatting with his new friend, the boy understood the importance, at his young age, of vegetables like the cabbage, and how wrong it is to always be bad-mouthing them. The cabbage, for his part , realised that sometimes his flavour was a touch strong, and strange to children. So they agreed that when they reached home, the boy would treat the cabbage with great respect, and the cabbage would do its best to taste like spaghetti

Their agreement was nothing if not a great success. The boy’s mother was greatly surprised at how willingly he ate the cabbage, and the boy prepared the best hiding place in his tummy for the cabbage, shouting “Mmm! What great spaghetti

 

داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه

 

پسربچه و کلم

روزی روزگاری پسربچه‌ای بود که علیرغم اینکه خیلی خوب و حرف شنو بود، از خوردن کلم متنفر بود. هر وقت مجبور میشد که آن را بخورد، بسیار مینالید و عصبانی میشد.یک روز مادرش تصمیم گرفت که او را به مغازه بفرستد که …یک کلم بخرد!! طبیعی بود که پسربچه از این رویداد غیرمنتظره، بیزار بود.

در مغازه، پسربچه با بیمیلی،یک کلم خرید. اما این کلم از آن کلم‌های قدیمی نبود. بلکه به‌طور اتفاقی کلمی بود که از بچه‌ها متنفر بود. پس ازیک بحث‌وجدل شدید، کلم و بچه، در سکوت، به سمت خانه رفتند. درحالیکه تمام مدت، عصبانیت خود را به‌سختی مخفی نگه داشته بودند. در راه خانه، وقتی پسربچه در حال عبور از رودخانه بود، پایش لغزید و هر دو به داخل رودخانه افتادند و جریان رودخانه آن‌ها را به زیر آب کشید. با تلاش زیاد، موفق شدند که به سطح آب بیایند، و بهیک تخته چوب چنگ بزنند، تا شناور باقی بمانند.

آن‌ها، درحالیکه سرگردان و شناور بودند روی تخته چوب، مجبور شدند که زمان زیادی را بایکدیگر بگذرانند. وقتیکه خیلی خیلی کسل شدند، درنهایت کارشان به صحبت کردن بایکدیگر رسید. آن‌ها همدیگر را بیشتر شناختند و بایکدیگر دوست شدند. آن‌ها بازیهای زیاد عجیب غریبی با هم کردند؛ مثل ماهی بدون چوب، جا مخفی کوچک و پادشاه کوهستان‌ها.

با گپ و گفتی که پسربچه با دوست جدیدش داشت، اهمیت سبزیهایی مثل کلم را، به‌ویژه در سن و سال نوجوانی خودش فهمید. و فهمید که چقدر بدگویی نسبت به سبزی اشتباه است. کلم هم، به‌نوبه‌ی خود، فهمید که بعضی مواقع طعمش برای بچه‌ها بسیار نچسب و عجیب غریب بود. بنابراین آن‌ها بایکدیگر توافق کردند که وقتی به خانه رسیدند، بچه رفتار بسیار محترمانه‌ای با کلم داشته باشد، و کلم نیز نهایت تلاش خودش را بکند که مزه‌ی اسپاگتی بدهد!

توافق آن‌ها کمتر ازیک موفقیت بزرگ نبود. مادر بچه خیلی تعجب کرده بود که بچه چقدر مشتاقانه کلم را میخورد. و پسربچه نیز داخل شکمش بهترین مکان مخفی را برای کلم پیدا کرده بود، درحالیکه فریاد میزد، به‌به! عجب اسپاگتی خوشمزه‌ای!

 

داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه

 


داستان های پیشنهادی :

داستان انگلیسی هملت برای کودکان + ترجمه 

+

داستان انگلیسی خرگوش سخاوتمند برای کودکان + ترجمه 

+

داستان پینوکیو به انگلیسی برای کودکان + ترجمه 


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

4جولای2020

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه ، داستانی است که ما در این مقاله به آن میپردازیم . همراه ما باشید .

کودکان همیشه طرفدار پروباقرص داستان ها هستند ، داستان و قصه ها یکی از بهترین راه های تقویت زبان انگلیسی کودکان و همچنین یکی از راه های آشنا شدن گوش و ذهن کودک به انگلیسی است .

 

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

 

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

The Tortoise and the Hare

A speedy hare lived in the woods. She was always bragging to the other animals about how fast she could run. The animals grew

tired of listening to the hare. So one day, the tortoise walked slowly up to her and challenged her to a race. The hare howled with laughter. “ Race you ? I

can run circles around you!” the hare said. But the tortoise didn’t budge. “OK, Tortoise. You want a race? You’ve got it! This will be a piece of cake.” The

animals gathered to watch the big race. A whistle blew, and they were off. The hare sprinted down the road while the tortoise crawled away from the

starting line

The hare ran for a while and looked back. She could barely see the tortoise on the path behind her. Certain she’d win the race, the hare decided to rest

under a shady tree. The tortoise came plodding down the road at his usual slow pace. He saw the hare, who had fallen asleep against a tree trunk. The

tortoise crawled right on by. The hare woke up and stretched her legs. She looked down the path and saw no sign of the tortoise. “I might as well go win

this race,” she thought. As the hare rounded the last curve, she was shocked by what she saw. The tortoise was crossing the finish line! The tortoise had

won the race! The confused hare crossed the finish line. “Wow, Tortoise,” the hare said, “I really thought there was no way you could beat me.” The tortoise

 ! smiled. “ I know. That’s why I won

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

 

ترجمه انگلیسی داستان لاک پشت و خرگوش به انگلیسی 

لاکپشت و خرگوش

خرگوشی چابک در جنگل زندگی میکرد. او همیشه درباره سرعت دویدنش برای حیوانات دیگر لاف میزد. حیوانات از گوش دادن به حرفهای خرگوش خسته شده بودند. به

همین خاطر روزی از روزها لاکپشت آرام آرام پیش او رفت و او را به مسابقه دعوت کرد. خرگوش با خندهای فریاد زد. خرگوش گفت: با تو مسابقه بدم؟ من تو رو به راحتی

میبرم! اما نظر لاکپشت عوض نشد. باشه لاکپشته. پس تو می خوای مسابقه بدی؟ باشه قبوله. این واسه من مثه آب خوردنه. حیوانات برای تماشای مسابقه بزرگ

جمع شدند. سوتی زدند و آنها مسابقه را شروع کردند. خرگوش مسیر را با حداکثر سرعت میدوید درحالیکه لاکپشت به کندی از خط شروع مسابقه دور میشد. خرگوش

مدتی دوید و به عقب نگاه کرد. او دیگر نمیتوانست لاکپشت را پشت سرش در مسیر ببیند. خرگوش که از برنده شدن خود مطمئن بود تصمیم گرفت در سایه ی یک درخت

کمی استراحت کند. لاکپشت با سرعت همیشگیاش آهسته آهسته از راه رسید. او خرگوش را دید که کنار تنه ی درختی به خواب رفته است. لاکپشت درست از کنارش

رد شد. خرگوش از خواب بیدار شد و پاهایش را کش و قوسی داد. مسیر را نگاه کرد و اثری از لاکپشت ندید. با خودش فکر کرد من باید برم و این مسابقه رو هم برنده

بشم. وقتی خرگوش آخرین پیچ را رد کرد، ازآنچه میدید تعجب کرد. لاکپشت داشت از خط پایان رد میشد! لاکپشت مسابقه را برد!

خرگوش سردرگم از خط پایان رد شد. خرگوش گفت: وای لاکپشته، من واقعاً فکر نمیکردم تو بتونی منو ببری. لاکپشت لبخندی زد و گفت: می دونم. واسه همین بود که

من برنده شدم!

 

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

 


مطالب پیشنهادی :

داستان انگلیسی جک و لوبیای سحرآمیز برای کودکان 

+

داستان جوجه اردک زشت به انگلیسی با ترجمه 

+

داستان انگلیسی خروس، اردک و پری دریایی برای کودکان + ترجمه


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

 

 

24ژوئن2020

زبان انگلیسی یکی از مهم ترین مباحثی است که باید به آن در همان ابتدای کودکی پرداخته شود . ما در این مقاله به کتاب های زبان انگلیسی کودکان به ترتیب سطح میپردازیم و بهترین کتاب هایی که برای آموزش به کودکان زیر 12 مناسب است را به شما معرفی میکنیم .

آموزش زبان انگلیسی به کودکان باید روی یک اصول و روش خاصی انجام شود چون اگر روی یک قائده ی خاصی پیش نرود کودک دچار دلزدگی از زبان میشود و شوق و ذوقی که نسبت به زبان دارد از بین میرود .

 

کتاب های زبان انگلیسی کودکان به ترتیب سطح

 

“ ESL activities and mini-books for every classroom ”

نویسنده: Kama Einhorn

این کتاب لبریز از فعالیت های مفرح هست که معلم برای همیشه جذاب ماندن کلاس میتواند از اونها استفاده کند .این کتاب برای شاگردان شما در هر سطحی، چه قبلا با زبان انگلیسی آشنا شده باشن و چه از صفر شروع کرده باشن فعالیت های متنوعی در نظر گرفته که مطمئنا برای تمامی سطوح مناسب است .

یکی از بهترین ویژگی های این کتاب، مجموعه ای گردآوری شده از مینی کتاب هاست که با هر فصل از این کتاب برای کمک به زبان آموزان مبتدی همراهه. محتوای بخش مینی کتاب با موضوع درس هماهنگی داره و با آن مرتبط است .

یک بخش دیگه بسیار مفید و کاربردی این کتاب توصیه هایی برای اداره کلاس در هفته اول هست. در این قسمت به معلم گفته میشه چطور با دانش آموزان رفتار کنه که حس خوبی به کلاس داشته باشند به طور کلی درباره ارتباط دانش آموز با کلاس و بالعکس صحبت میکنند .

 

“ ESL teacher’s activities kit ”

نویسنده: Elizabeth Claire

از اینکه این کتاب در سال ۱۹۹۸ نوشته شده ناامید نشید! هنوز هم این کتاب پیشنهادات فوق العاده ای برای معلم های به خصوص معلم های تازه کار داره. این کتاب شامل فعالیت های جذاب و موثر در یادگیری برای بچه ها میشود.

این کتاب دستورالعمل های مشخص و گام به گام برای راهنمایی معلم داره. هر گروه سنی فعالیت مخصوص و موثر خودش رو داره. آیتم هایی متناسب استفاده معلم برای سطوح مختلف و فعالیت های کتاب تنوع زیادی دارند. از فعالیت های رو کاغذ گرفته تا بازی های بیرون از فضای کلاس که کمک زیادی به دانش آموزان خجالتی می کنه تا از محدوده امن (safe zone) خودشون بیرون بیان.

ویژگی دیگه این کتاب علاوه بر اشاره به نکات مهم اداره موثر کلاس، داشتن یک چک لیست از دستورالعمل های لازم (گرامری و لغوی) هست.

در آخر لازمه بگیم که بهترین کتاب برای بچه ها کتابی هست که جذبش بشن و اونا رو از درس فراری نکنه. محیط کلاس و نوع تدریس اساتید هم عوامل مهم دیگه ای هستن که تاثیر زیادی روی یادگیری دارن؛ پس نمیتونیم بگیم چون فلان کتاب خوبه قطعا جواب میده. کتاب زبان کودکان یکی از عوامله و بقیه ی موارد هم باید استاندارد باشن تا نتیجه مطلوب بشه!

یک هدف مهم که در دوره کودکان آکادمی 24 talk دنبال می شود، ایجاد علاقه و انگیزه کافی برای یادگیری زبان انگلیسی در فرزندان شماست.داشتن یک تجربه خوب و مثبت از کلاس زبان بسیار ارزشمند است و باعث جلوگیری از دلسردی کودکان برای ادامه یادگیری در مقاطع بالاتر خواهد شد.

 

 

کتاب های زبان انگلیسی کودکان 

مجموعه کتاب‌های Lets Go

نویسنده: Barbara Hoskins, Karen Frazer, Ritsuko Nakata, Carolyn Graham

رنج سنی: ۵ تا ۱۱ سال

توضیحات: این مجموعه کتاب که برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان مبتدی نوشته شده و انگیزه ی لازم برای کودکان را ایجاد میکند و به آنها اجازه می‌دهد که در کنار یادگیری، لحظات شاد و مفرحی هم داشته باشند.

این کتاب بخش فونیکس، گرامر و الفبای انگلیسی را به شکل کامل پوشش می‌دهد. همچنین در این کتاب از آهنگ‌ها و رقص‌های شاد، تصاویر رنگی و درخشان، برگه کار، انواع بازی‌ها و گفت‌و‌گوهای دو نفره هم استفاده شده که به پرورش مهارت‌های ارتباطی کودکان نیز کمک می‌کند.

کتاب ESL Beginner، کتاب آموزش انگلیسی به عنوان زبان دوم

نویسنده: Dianne Ramdeholl, Linda Robbin

رنج سنی: همه زبان آموزان مبتدی

توضیحات: یادگیری مقدمات زبان انگلیسی هیچوقت برای زبان آموزان خارجی آسان نبوده است. این کتاب که توسط معلمین با تجربه نوشته شده، برای افرادی که یادگیری زبان انگلیسی را تاره شروع کرده‌اند انتخاب بسیار مناسبی است.

کتاب دارای بخش‌های مختلف لغات، گرامر و توسعه مهارت‌های گرامری است. برای آنهایی که قصد دارند به شکل خودآموز و در خانه زبان انگلیسی بخوانند، این کتاب دارای بخش دستورالعمل خوانش کتاب است که برای اطلاع پدر و مادرها ترتیب داده شده است.

کتاب زبان کودکان English For Everyone: Level 1: Beginner

نویسنده: DK Publishers

رنج سنی: همه دانش آموزان مبتدی

توضیحات: هدف این کتاب، آموزش گرامر و لغات زبان انگلیسی به شیوه شاد و مفرح برای زبان آموزان است. این کتاب برای آموزش از موضوعات روزمره زندگی استفاده کرده و با تمرکز بر چهار مهارت اصلی، دانش آموز را برای امتحانات انگلیسی در مقاطع بالاتر آماده می‌کند.

یکی از ویژگی‌های متمایز این کتاب، داشتن اپلیکیشن آنلاین مخصوص کتاب است. همچنین این عنوان به شکل یک مجموعه کتاب منتشر شده که از سطوح مبتدی تا پیشرفته را شامل می‌شود.

 

 


مطالب پیشنهادی :

کتاب آموزش زبان انگلیسی starter برای کودکان

+

کتاب زبان مناسب برای نوجوانان و کودکان


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

 

 

2مارس2020

شاید بارها با تکرار گفته ایم که آموزش زبان انگلیسی به کودکان بسیار اهمیت دارد. زیرا ذهن کودکان به گونه ای است که توانایی یادگیری بسیار بالایی دارد و شما اگر متدهای آموزش زبان انگلیسی به کودکان را بلد باشید می توانید به سادگی به آنها زبان انگلیسی و یا هر زبانه دوم دیگری را آموزش دهید. ما در این بخش مقالات متعددی قرار داده ایم تا با روش های مختلف آموزش زبان انگلیسی به کودکان را به شما آموزش دهیم اما در این مقاله می خواهیم بگوییم که داستان های کودکانه انگلیسی تاثیر بسزایی در آموزش زبان انگلیسی به کودکان دارد.

تاثیر داستان های کودکانه انگلیسی

همه ما میدانیم که داستان های متفاوتی به زبان انگلیسی برای کودکان وجود دارد چگونه می‌توان از طریق این داستان‌ها زبان انگلیسی را به فرزندان خود آموزش دهید؟؟

داستان ها همواره برای کودکان جذاب هستند و این مسئله باعث شده تا بیشتر والدین و یا دبیران از این متد برای آموزش زبان انگلیسی به کودکان استفاده کنند.

فقط به این نکته توجه داشته باشید اگر می خواهید به کودکان سن کم زبان انگلیسی را آموزش دهید و برای آن کتاب داستان بخوانید از من کتاب هایی را انتخاب کنید که تصویر داشته باشند تا از طریق جذابیتی که تصویر برای کودکان ایجاد می کند ترغیب به کتاب خواندن شود. حال ما لیستی از داستان های کودکانه انگلیسی در اختیار شما عزیزان قرار می دهیم و امیدواریم که این مقوله برایتان مفید بوده باشد.

داستان های کودکانه انگلیسی

The lump of gold

Paul was a very rich man, but he never spent any of his money

He was scared that someone would steal it

He pretended to be poor and wore dirty old clothes

People laughed at him, but he didn’t care

He only cared about his money

One day, he bought a big lump of gold

He hid it in a hole by a tree

Every night, he went to the hole to look at his treasure

He sat and he looked

‘No one will ever find my gold!’ he said

But one night, a thief saw Paul looking at his gold

And when Paul went home, the thief picked up the lump of gold, slipped it into his bag and ran away

The next day, Paul went to look at his gold, but it wasn’t there

It had disappeared

Paul cried and cried

He cried so loud that a wise old man heard him

He came to help

Paul told him the sad tale of the stolen lump of gold

‘Don’t worry,’ he said

‘Get a big stone and put it in the hole by the tree’

‘What?’ said Paul

‘Why’

‘What did you do with your lump of gold’

‘I sat and looked at it every day,’ said Paul

‘Exactly,’ said the wise old man

‘You can do exactly the same with a stone’

Paul listened, thought for a moment and then said, ‘Yes, you’re right. I’ve been very silly. I don’t need a lump of gold to be happy!’

تکه طلا

پاول مرد بسیار ثروتمندی بود اما هیچ وقت از پولهایش خرج نمی کرد.
او می ترسید که کسی آن را بدزدد.
وانمود می کرد فقیر است و لباسهای کثیف و کهنه می پوشید.
مردم به او می خندیدند ولی او اهمیتی نمی داد.
او فقط به پول هایش اهمیت می داد.
روزی یک تکه بزرگ طلا خرید.
آن را در چاله ای نزدیک یک درخت مخفی کرد.
هر شب کنار چاله می رفت تا به گنجش نگاه کند.
می نشست و نگاه می کرد.
می گفت: «هیچکس نمی تونه طلای منو پیدا کنه!»
اما یک شب دزدی پاول را هنگام نگاه به طلایش دید.
و وقتی پاول به خانه رفت دزد تکه ی طلا را برداشت، آن را درون کیسه اش انداخت و فرار کرد!
روز بعد، پاول رفت تا طلایش را نگاه کند اما طلا آنجا نبود.
ناپدید شده بود!
پاول شروع به داد و بیداد و گریه و زاری کرد!
صدایش آنقدر بلند بود که پیرمرد دانایی آن را شنید.
او برای کمک آمد.
پاول ماجرای غم انگیز تکه طلای به سرقت رفته را برایش تعریف کرد.
او گفت: «نگران نباش.»
«سنگ بزرگی بیار و توی چاله ی نزدیک درخت بذار.»
پاول گفت: «چی؟»
«چرا؟»
«با تیکه طلات چیکار می کردی؟»
پاول گفت: «هر روز میشستم و نیگاش می کردم.»پیرمرد دانا گفت: «دقیقا».
«می تونی دقیقا همین کارو با یه سنگ هم بکنی.»
پاول گوش داد و کمی فکر کرد و بعد گفت: «آره راست میگی. چقدر نادون بودم. من واسه خوشحال بودن نیازی به تیکه طلا ندارم که!»


A long, long time ago, thousands of children in the world didn’t know how to tell whether they were treating others well or badly. They could hit their brothers and sisters, thinking they were doing good. They could be filled with regret at having helped their mother or having cleaned up their bedroom. The whole day through, the fairies had to explain to the kids whether they had been good or bad. It was a tremendously boring and tiring job

One of the fairies was called Sparkles, and she was great fun. She thought it would be better to teach the children a few things, and so she invented a talking pillow for her favourite girl, Alicia

When Alicia went to bed, the pillow would ask her

-Tell me, my girl, what did you do today

Whenever Alicia told her that she had done bad things, the pillow would make annoying noises through the night, and contort itself into all kinds of uncomfortable lumps and bumps. Of course, Alicia could hardly get any sleep

But when Alicia talked of good things she had done, the pillow would purr like a pussycat, would wish Alicia a good night, and would play sweet soft music the whole night through. Before long, the girl had learnt how to behave so that her pillow would play lovely music every night

Sparkles the fairy then decided to use the pillow on another little girl who was giving her a lot of trouble. At first, Alicia was afraid that she might forget how to be good, but she remembered the words she had heard every night, and she would say to herself

-Let’s see then, Alicia. What did you do today

Alicia was pleased to find that she herself now knew whether she had behaved well or not. And when she had been good, she slept wonderfully. Just like when the talking pillow had been there, she found it hard to sleep whenever she had done something bad. And she could only feel peace if she promised to make right, the next day, whatever harm she had done

بالشت سخنگو

در زمان‌های خیلی خیلی دور، هزاران بچه در سراسر جهان نمیدانستند که چطور بفهمند که آیا با دیگران درست رفتار میکردندیا خیر. آن‌ها میتوانستند برادران و خواهران خود را کتک بزنند درحالیکه فکر کنند که رفتار خوبی داشته‌اند.یا میتوانستند پر از پشیمانی بشوند که چرا به مادرشان کمک کرده‌اندیا اتاق‌خوابشان را مرتب کرده‌اند. در تمام طول روز، پریها بایستی به بچه‌ها توضیح می دادند که آیا رفتارشان درست بودهیا خیر. این کار فوق‌العاده کسل‌کننده و خسته‌کننده بود.
یکی از پریها اسمش اسپارکلز بود، که خیلی باصفا بود. او با خودش فکر کرد که شاید بهتر باشد که به بچه‌ها چیزهایییاد بدهد. بنابراینیک بالشت سخنگو برای دختر محبوبش، آلیسا، اختراع کرد.
وقتی آلیسا به رختخواب میرفت، آن بالشت از او میپرسید:
-دخترم، به من بگو که امروز چه‌کار کردی؟
هر وقت آلیسا به بالشت میگفت که کارهای بدی انجام داده، آن بالشت صداهای اذیت کننده‌ای در طول شب از خود درمیاورد؛ و خودش را تبدیل بهیک بالشت سفت‌وسخت و بدترکیب میکرد. به خاطر همین آلیسا اصلاً نمیتوانست خوب بخوابد.
اما هنگامیکه آلیسا از کارهای خوبی که انجام داده بود صحبت میکرد، آن بالشت بسیار گرم‌ونرم میشد، آرزو میکرد که آلیسا خواب خیلی خوبی داشته باشد، و در طول شبیک موسیقی دل‌نشین برای آلیسا پخش میکرد.

زیاد طول نکشید که دختر قصه‌ی مایاد گرفت که چه طور رفتار کند که هر شب بالشتشیک موسیقی دوست‌داشتنی برایش پخش کند.
پس‌ازاین، پری قصه‌ی ما اسپارکلز، تصمیم گرفت که این بالشت را روییکی دیگر از دخترها که خیلی برایش مشکل‌ساز بود امتحان کند. آلیسا اول نگران این بود که نکندیادش برود که چگونه میتواند خوب باشدیا بد. اما کلماتی که هر شب میشنیدیادش افتاد. و هر شب به خودش میگفت:
-بذار ببینم آلیسا. امروز چه‌کارهایی انجام دادی؟

آلیسا، وقتی فهمید که خودش الآن میداند که آیا رفتارش خوب بوده یا بد، خیلی خوشحال شد. و وقتی خوب بود، خیلی فوق‌العاده می خوابید. اما همانند وقتیکه بالشت سخنگو پیشش بود، اصلاً نمیتوانست خوب بخوابد وقتی متوجه میشد که کارهای بدی انجام داده است. و تنها وقتی به آرامش میرسید که به خودش قول دهد که روز بعد همه‌چیز را درست کند. هر کار اشتباهی که انجام داده بود.


می خواهیم یک  آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.
 

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

 

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.


 

تاثیر داستان های کودکانه انگلیسی در یادگیری چقدر است

یکی از موثر ترین روش های آموزش زبان است

ترجمه داستان The lump of gold

داخل مقاله میباشد