Posts Tagged "داستان انگلیسی کوتاه کودکانه"

23جولای2020

داستانی که در این مقاله به آن میپردازیم ، داستان انگلیسی هیولا در رخت آویز برای کودکان + ترجمه است .

داستان هیولا از داستانی برگرفته شده است که معمولا همه بچه ها با آن درگیر هستند ، قصه ی خوابیدن شب و ترس از تاریکی 🙂

خانواده های گرامی میتوانند با خواندن داستان ها و قصه های انگلیسی برای کودکشان علاوه بر این که کودکان را با زبان انگلیسی آشنا میکنند و بسیاری از لغات را به آنها به صورت غیر مستقیم آموزش میدهند ، میتوانند یک بار برای همیشه ترس کودکان را از شب در غالب داستان از بین ببرید .

داستان انگلیسی هیولا در رخت آویز برای کودکان + ترجمه

 

داستان انگلیسی هیولا در رخت آویز برای کودکان + ترجمه

The Monster In The Wardrobe

There was once a boy who was afraid of the dark. He thought that when it was dark his bedroom filled up with monsters. But there came a time when he

was too old to be allowed to keep sleeping with the light on

That first night he was paralysed with fear, his mind full of monsters. So much so , that he went over to his wardrobe to get a flashlight . But when he

opened the wardrobe door he came face to face with a monster, and he let out the loudest scream in the world

The monster took a step backwards, grabbed its many colored hair with its tentacles and… started crying! The monster cried for so long that the boy’s shock

and fear subsided . He calmed the monster as much as he could, and started talking to him, asking him why he was crying, and what he was doing there

The monster told him he lived in the wardrobe, but almost never went out, because he was afraid of the boy. When the boy asked him why, the monster

told him the boy’s face seemed to him the most horrible thing he’d ever seen with eyes, ears and a nose. The boy felt exactly the same way about the

monster, who had an enormous head full of mouths and hair

The two of them talked so much that they became quite friendly, and they realised that both of them had been afraid of the same thing: the unknown. To

lose their fear all they had to do was get to know each other. Together they travelled the world, seeing lions, tigers, crocodiles, dragons… It was the first

time either of them had seen such creatures , but they made the effort to get to know them, and ended up dispelling their fear, and becoming friends

And, although his parents weren’t too happy, because they thought he was too old to still believe in monsters, the truth of it was that all kinds of creatures

visited the boy’s bedroom each night. And, instead of fearing them he had learned to get to know them and befriend them

 

داستان انگلیسی هیولا در رخت آویز برای کودکان + ترجمه

ترجمه داستان هیولا در رخت‌آویز

روزی روزگاری پسربچه‌ای بود که از تاریکی میترسید. او با خودش فکر میکرد که در هنگام تاریکی اتاقش پر از هیولا میشد. اما زمانی سر رسید که آن‌قدری بزرگ شده بود

که اجازه نداشت درحالیکه چراغ‌ها روشن باشد، بخوابد.

آن شب او از ترس فلج و ازکارافتاده شده بود، و ذهنش پر از هیولا بود. تا آنجا که، به‌سوی رخت‌آویزش رفت، تایک چراغ‌قوه بردارد. اما وقتی درب رخت‌آویز را باز کرد، بایک

هیولا رودررو شد، و بزرگ‌ترین فریاد دنیا را از خود بیرون داد.

هیولایک‌قدم به عقب برگشت. و با شاخک‌هایش، موهای رنگارنگش را گرفت و شروع کرد به گریه کردن. هیولا به‌قدری گریه‌اش را طول داد که شوک و ترس پسربچه

فروکش کرد. او تا آنجایی که میتوانست هیولا را آرام کرد و شروع کرد به صحبت کردن با او و از او پرسید که چرا گریه میکند و آنجا چه‌کار میکرد.

هیولا گفت که در رخت‌آویز زندگی میکرد. اما تقریباً هیچ‌گاه بیرون نیامد چون از پسربچه میترسید. وقتیکه پسربچه از وی پرسید چرا؛ او گفت که چهره‌ی پسربچه با چشم و

گوش و دماغ، وحشتناک‌ترین چیزی به نظر میآمد که تابه‌حال دیده بود. بچه هم دقیقاً همین احساس را نسبت به هیولا داشت کهیک کله‌ی بزرگ پر از دهان و مو داشت.

هردوی آن‌ها کلی باهم حرف زدند تا جایی که رفته‌رفته باهم دوست شدند. و متوجه شدند که هر دوشان ازیک‌چیز میترسیدند: از ناشناخته‌ها. برای اینکه ترسشان بریزد،

تنها کاری که نیاز بود انجام دهند این بود که همدیگر را بشناسند. آن دو باهم دنیا را گشتند و شیرها، ببرها، کروکدیل‌ها، و اژدها را دیدند. این اولین باری بود که هرکدام از

آن‌ها این مخلوقات را میدیدند؛ آن‌ها تلاش کردند که این مخلوقات را بشناسند، و درنهایت منجر شد که ترسشان برطرف شود و باهم دوست شوند.

باوجوداینکه پدر و مادر بچه خیلی خوشحال نبودند؛ زیرا فکر میکردند پسرشان خیلی بیشتر از آن بزرگ شده است که هنوز به هیولا اعتقاد داشته باشد؛ حقیقتش این

بود که هر شب تمام انواع مخلوقات، به اتاق‌خواب بچه سر میزدند. و بجای اینکه پسربچه از آن‌ها بترسد،یاد گرفت که آن‌ها را بشناسد و با آن‌ها رفیق شود.

 

داستان انگلیسی هیولا در رخت آویز برای کودکان + ترجمه


داستان های پیشنهادی :

داستان انگلیسی خرگوش سخاوتمند برای کودکان + ترجمه 

+

داستان انگلیسی راز سکه‌ی گم‌شده برای کودکان + ترجمه

+

داستان پینوکیو به انگلیسی برای کودکان + ترجمه 


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

4جولای2020

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه ، داستانی است که ما در این مقاله به آن میپردازیم . همراه ما باشید .

کودکان همیشه طرفدار پروباقرص داستان ها هستند ، داستان و قصه ها یکی از بهترین راه های تقویت زبان انگلیسی کودکان و همچنین یکی از راه های آشنا شدن گوش و ذهن کودک به انگلیسی است .

 

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

 

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

The Tortoise and the Hare

A speedy hare lived in the woods. She was always bragging to the other animals about how fast she could run. The animals grew

tired of listening to the hare. So one day, the tortoise walked slowly up to her and challenged her to a race. The hare howled with laughter. “ Race you ? I

can run circles around you!” the hare said. But the tortoise didn’t budge. “OK, Tortoise. You want a race? You’ve got it! This will be a piece of cake.” The

animals gathered to watch the big race. A whistle blew, and they were off. The hare sprinted down the road while the tortoise crawled away from the

starting line

The hare ran for a while and looked back. She could barely see the tortoise on the path behind her. Certain she’d win the race, the hare decided to rest

under a shady tree. The tortoise came plodding down the road at his usual slow pace. He saw the hare, who had fallen asleep against a tree trunk. The

tortoise crawled right on by. The hare woke up and stretched her legs. She looked down the path and saw no sign of the tortoise. “I might as well go win

this race,” she thought. As the hare rounded the last curve, she was shocked by what she saw. The tortoise was crossing the finish line! The tortoise had

won the race! The confused hare crossed the finish line. “Wow, Tortoise,” the hare said, “I really thought there was no way you could beat me.” The tortoise

 ! smiled. “ I know. That’s why I won

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

 

ترجمه انگلیسی داستان لاک پشت و خرگوش به انگلیسی 

لاکپشت و خرگوش

خرگوشی چابک در جنگل زندگی میکرد. او همیشه درباره سرعت دویدنش برای حیوانات دیگر لاف میزد. حیوانات از گوش دادن به حرفهای خرگوش خسته شده بودند. به

همین خاطر روزی از روزها لاکپشت آرام آرام پیش او رفت و او را به مسابقه دعوت کرد. خرگوش با خندهای فریاد زد. خرگوش گفت: با تو مسابقه بدم؟ من تو رو به راحتی

میبرم! اما نظر لاکپشت عوض نشد. باشه لاکپشته. پس تو می خوای مسابقه بدی؟ باشه قبوله. این واسه من مثه آب خوردنه. حیوانات برای تماشای مسابقه بزرگ

جمع شدند. سوتی زدند و آنها مسابقه را شروع کردند. خرگوش مسیر را با حداکثر سرعت میدوید درحالیکه لاکپشت به کندی از خط شروع مسابقه دور میشد. خرگوش

مدتی دوید و به عقب نگاه کرد. او دیگر نمیتوانست لاکپشت را پشت سرش در مسیر ببیند. خرگوش که از برنده شدن خود مطمئن بود تصمیم گرفت در سایه ی یک درخت

کمی استراحت کند. لاکپشت با سرعت همیشگیاش آهسته آهسته از راه رسید. او خرگوش را دید که کنار تنه ی درختی به خواب رفته است. لاکپشت درست از کنارش

رد شد. خرگوش از خواب بیدار شد و پاهایش را کش و قوسی داد. مسیر را نگاه کرد و اثری از لاکپشت ندید. با خودش فکر کرد من باید برم و این مسابقه رو هم برنده

بشم. وقتی خرگوش آخرین پیچ را رد کرد، ازآنچه میدید تعجب کرد. لاکپشت داشت از خط پایان رد میشد! لاکپشت مسابقه را برد!

خرگوش سردرگم از خط پایان رد شد. خرگوش گفت: وای لاکپشته، من واقعاً فکر نمیکردم تو بتونی منو ببری. لاکپشت لبخندی زد و گفت: می دونم. واسه همین بود که

من برنده شدم!

 

داستان انگلیسی لاک پشت و خرگوش برای کودکان + ترجمه

 


مطالب پیشنهادی :

داستان انگلیسی جک و لوبیای سحرآمیز برای کودکان 

+

داستان جوجه اردک زشت به انگلیسی با ترجمه 

+

داستان انگلیسی خروس، اردک و پری دریایی برای کودکان + ترجمه


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

 

 

24ژوئن2020

داستان ها پرطرفدارترین سرگرمی برای کودکان است . ما در این مقاله برای شما داستان انگلیسی جوجه اردک زشت برای کودکان + ترجمه را فراهم کرده ایم .

داستان و قصه همیشه طرفداران زیادی در بین کودکان دارد خانواده های عزیز میتوانند با استفاده از همین علاقه ، آموزش زبان انگلیسی به کودکان را آغاز کنند و زمینه ی بسیار مناسبی را در جهت آماده سازی ذهنی کودکان برای یادگیری زبان انگلیسی فراهم سازنند .

 

 

داستان انگلیسی جوجه اردک زشت برای کودکان + ترجمه

 

داستان انگلیسی جوجه اردک زشت برای کودکان + ترجمه

 

The ugly duckling

Mummy Duck lived on a farm. In her nest, she had five little eggs and one big egg

One day, the five little eggs started to crack. Tap, tap, tap! Five pretty, yellow baby

ducklings came out

Then the big egg started to crack. Bang, bang, bang! One big, ugly duckling came

out. ‘That’s strange,’ thought Mummy Duck

Nobody wanted to play with him. ‘Go away,’ said his brothers and sisters. ‘You’re
ugly

The ugly duckling was sad. So he went to find some new friends

‘Go away!’ said the pig. ‘Go away!’ said the sheep. ‘Go away!’ said the cow. ‘Go

away!’ said the horse

No one wanted to be his friend. It started to get cold. It started to snow! The ugly

duckling found an empty barn and lived there. He was cold, sad and alone

Then spring came. The ugly duckling left the barn and went back to the pond

He was very thirsty and put his beak into the water. He saw a beautiful, white bird!

‘Wow!’ he said. ‘Who’s that

‘It’s you,’ said another beautiful, white bird

‘Me? But I’m an ugly duckling

‘Not any more. You’re a beautiful swan, like me. Do you want to be my friend

‘Yes,’ he smiled

All the other animals watched as the two swans flew away, friends forever

 

داستان انگلیسی جوجه اردک زشت برای کودکان + ترجمه

 

ترجمه داستان انگلیسی اردک زشت 

 

جوجه اردک زشت
اردک مادر در مزرعه ای زندگی می کرد.
در لانه اش پنج تخم کوچک و یک تخم بزرگ داشت.
یک روز، پنج تخم کوچک شروع به ترک خوردن کردند. ترق، ترق، ترق!
پنج جوجه اردک کوچولوی زرد و زیبا از آنها بیرون آمدند.
بعد تخم بزرگ شروع به ترک خوردن کرد. تلق، تلق، تلق!
جوجه اردک بزرگ زشتی از آن بیرون آمد.
اردک مادر با خودش فکر کرد: عجیبه.
هیچ کس دوست نداشت با او بازی کند.
خواهر و برادرهایش به او می گفتند از اینجا برو.
تو زشتی!
جوجه اردک زشت غمگین بود. پس رفت تا دوستان جدیدی پیدا کند.
گوسفند گفت: از اینجا برو!
گاو گفت: از اینجا برو!
اسب گفت: از اینجا برو!
هیچ کس نمی خواست با او دوست شود.
کم کم هوا سرد شد.
برف شروع به باریدن کرد.
جوجه اردک زشت انباری خالی پیدا کرد و آنجا ماند. سردش شده بود و غمگین و تنها بود.
سپس بهار از راه رسید.
جوجه اردک زشت از انبار بیرون رفت و به برکه برگشت.
خیلی تشنه بود و منقار خود را در آب فرو برد.
او پرنده ای زیبا و سفید بود!
او گفت: وای! اون کیه؟
پرنده سفید زیبای دیگری گفت: اون تویی.
من؟ ولی من که یه جوجه اردک زشتم.
دیگه نیستی. تو هم مثل من یه قوی زیبا هستی.
دوست داری با من دوست بشی؟
او لبخندی زد و گفت: آره.
همه حیوانات دیگر آنها را که تا همیشه با هم دوست ماندند، در حال پرواز و دور شدن از آنجا تماشا کردند.

 

داستان انگلیسی جوجه اردک زشت برای کودکان + ترجمه

 


حال می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

 

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

23ژوئن2020

یکی از راهای تقویت زبان انگلیسی کودکان مطالعه و گوش دادن به داستان است . داستان کوتاه انگلیسی اسحاق نیوتن برای کودکان + ترجمه ، داستانی است که در این مقاله به آن میپردازیم .

قصه و داستان همیشه برای کودکان جذاب بوده است و جزو سرگرم کننده ترین ها محسوب میشود .

همان گونه که در مقالات قبلی به آن اشاره داشتیم آموزش غیر مستقیم ، آموزشی است که به کودکان زیر 6 سال داده میشود .

 خواندن قصه ی شب به زبان انگلیسی برای کودک ایده ی بسیار خوبیست .

 

 

داستان کوتاه انگلیسی اسحاق نیوتن برای کودکان + ترجمه

Isaac Newton

Isaac Newton was born in Lincolnshire, England in 1643, where he grew up on a farm. When he was a boy, he made lots of brilliant inventions like a windmill to grind corn, a water clock and a sundial. However, Isaac didn’t get brilliant marks at school. When he was 18, Isaac went to study at Cambridge University. He was very interested in physics, mathematics and astronomy. But in 1665 the Great Plague, which was a terrible disease, spread in England, and Cambridge University had to close down. Isaac returned home to the farm
Isaac continued studying and experimenting at home. One day he was drinking a cup of tea in the garden. He saw an apple fall from a tree. ‘Why do apples fall down instead of up?’ From this, he formed the theory of gravity. Gravity is an invisible force which pulls objects towards the Earth and keeps the planets moving around the Sun. Isaac was fascinated by light. He discovered that white light is in fact made up of all the colours of the rainbow. Isaac also invented a special reflecting telescope, using mirrors. It was much more powerful than other telescopes. Isaac made another very important discovery, which he called his ‘Three Laws of Motion’. These laws explain how objects move. Isaac’s laws are still used today for sending rockets into space. Thanks to his discoveries, Isaac became rich and famous. However, he had a bad temper and often argued with other scientists. ‘You stole my discovery!’ Sir Isaac Newton died in 1727 aged 85. He was buried along with English kings and queens in Westminster Abbey in London. He was one of the greatest scientists and mathematicians who has ever lived

 

ترجمه داستان Isaac Newton 

اسحاق نیوتن در لینکلن شایر انگلستان به دنیا آمد و در مزرعه ای بزرگ شد. هنگامی که پسر 1643اسحاق نیوتن در سال بچه ای بیش نبود، اختراعات هوشمندانه بسیاری از جمله یک آسیاب بادی برای آسیاب کردن ذرت، یک ساعت آبی و یک ساعت آفتابی ساخت. با این حال، اسحاق در مدرسه نمره های خوبی نمی گرفت. سالگی وارد دانشگاه کمبریج شد. او علاقه بسیاری به فیزیک، ریاضیات و ستاره شناسی داشت. اما 18اسحاق در طاعون بزرگ، که یک بیماری وحشتناک بود، در انگلستان شیوع پیدا کرد و دانشگاه کمبریج به 1665در سال ناچار تعطیل شد. اسحاق به مزرعه و خانه بازگشت. اسحاق در خانه به تحصیل و آزمایش ادامه داد. روزی او در باغ مشغول نوشیدن فنجانی چای بود. سیبی را دید که از یک درخت روی زمین افتاد. چرا سیب به پایین سقوط کرد و به بالا نرفت؟ او از این ماجرا نظریه گرانش را ساخت. جاذبه نیرویی نامرئی است که اشیاء را به طرف زمین می کشد و موجب گردش سیارات به دور خورشید می شود.

اسحاق مجذوب نور شده بود. او کشف کرد که نور سفید در واقع از همه رنگ های رنگین کمان ساخته شده است. اسحاق همچنین با استفاده از آینه تلسکوپ انعکاسی خاصی ساخت. این تلسکوپ بسیار قوی تر از تلسکوپ های دیگر بود. اسحاق کشف بسیار مهم دیگری هم داشت که آن را سه قانون حرکت نیوتن نامید. این قوانین چگونگی حرکت اشیاء را توضیح می دهند. قوانین اسحاق هنوز برای ارسال موشک به فضا به کار می روند. استتحاق به برکت اکتشتتافات خود ثروتمند و مشتتهور شتتد. با این حال، بداخلاق بود و اغلب با دیگر دانشتتمندان مشاجره می کرد. شما کشف مرا دزدیده ای! سالگی درگذشت و در کنار پادشاهان و ملکه های انگلستان در کلیسای 85 در 1727اسحاق نیوتن در سال وستمینستر در لندن به خاک سپرده شد. او یکی از بزرگترین دانشمندان و ریاضیدانانی طول تاریخ بود.

 

داستان کوتاه انگلیسی اسحاق نیوتن برای کودکان + ترجمه

 


مطالب پیشنهادی :

داستان کوتاه انگلیسی بلبل فلورانس + ترجمه

+

داستان کوتاه انگلیسی تکه طلا برای کودکان

+

داستان کوتاه انگلیسی قلم موی سحرآمیز برای کودکان


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

23ژوئن2020

داستان ها همیشه در بین کودکان پر طرفدار بوده است . ما در این مقاله در ادامه ی داستان های ارائه شده به داستان کوتاه انگلیسی بلبل فلورانس + ترجمه میپردازیم.

قصه ی شب برای همه آشناست و یادآور روزها و شب های خوب کودکی است ، همانطور که میدانید و در مقاله های قبلی ذکر کرده ایم بهترین روش آموزش زبان انگلیسی به کودکان زیر 6 سال به صورت غیر مستقیم است ! خواندن قصه ی شب به زبان انگلیسی برای کودک ایده ی بسیار خوبیست .

شما با این روش هم کودک را در ساعات پایانی شب به آرامش دعوت میکنید هم ذهن او را با کلمات و جملات انگلیسی آشنا میکنید .

 

 

داستان کوتاه انگلیسی بلبل فلورانس + ترجمه

 

Florence Nightingale

Florence Nightingale was a nurse who saved many lives in the 19th century. She was named after the city of Florence in Italy, where her parents went after they got married in 1818. Her family was rich and they had two homes in Britain as well as servants. Florence was an unusual young woman for her time because she didn’t want to go to parties and get married. She wanted to be a nurse and help people. Her family didn’t want her to become a nurse because hospitals back then were dirty, horrible places. They were worried about her. In 1851, Florence went to Germany and learned all about nursing. It was hard work, but she loved it. In 1854, lots of British soldiers went to fight in the Crimean War. Army hospitals were filled with injured men, but there were no nurses and many men died. Florence and a team of nurses went to help. Florence worked 20 hours a day to make the army hospital a cleaner and safer place. She brought the men fresh food, she cleaned the hospital beds and she used clean bandages on the wounded soldiers. Soon, fewer men were dying. At night, Florence walked around the hospital. She talked to the injured soldiers and helped the men to write letters to their families. She carried a lamp and the soldiers called her ‘The lady with the lamp’. When Florence returned to England, people called her a heroine because of her amazing work in the Crimean War. Queen Victoria wrote her a letter to say thank you. She continued to work hard in Britain to improve hospitals and she was given a medal

called the Order of Merit. She was the first woman to receive this honour

 

فلورانس نایتینگل پرستاری بود که در قرن 19 جان انسان های زیادی را نجات داد . نام او از نام شهری به نام 19فلورانس نایتینگل گرفته شده بود .

خانوادهاش 1818فلورانس در ایتالیا گرفته شده بود؛ شهری که والدینش پس از ازدواج در سال ثروتمند بودند و در انگلستان دو خانه و همچنین خدمتکار داشتند. فلورانس در زمانهی خود زنی غیرعادی بود چون نمیخواست به مهمانی برود و ازدواج کند. او میخواست پرستار شود و به مردم کمک کند. خانوادهاش نمی خواستند او پرستار شود چون در آن زمان بیمارستانها مکان های به آلمان رفت و تمامی فنون پرستاری را 1851کثیف و هولناکی بودند. آنها نگران او بودند. فلورانس در ستتال آموخت. کار سختی بود ولی او عاشق این کار بود.

سربازان بریتانیایی بسیاری به جنگ کریمه رفتند. بیمارستانهای ارتش مملو از مردان مجروح 1854در سال بود، اما هیچ پرستاری وجود نداشت و مردان بسیاری جانشان را از دست دادند. فلورانس و گروهی از پرستاران به کمک رفتند. ساعت در روز کار کرد تا بیمارستان ارتش را به محلی پاکیزهتر و امنتری تبدیل کند. او برای مردان 20فلورانس غذای تازه میآورد، تختهای بیمارستان را تمیز میکرد و از باند تمیز برای سربازان استفاده میکرد. خیلی زود تعداد مرگ و میر سربازان پائین آمد. شبها، فلورانس در محوطه بیمارستان قدم میزد. او با سربازان زخمی گفتگو میکرد و به آنها کمک می کرد برای خانواده هایشان نامه بنویسند. او چراغی با خود می آورد و سربازان او را بانوی چراغ به دست نامیده بودند. وقتی فلورانس به انگلستان بازگشت ، مردم به دلیل کار شتگفتانگیزش در جنگ کریمه، او را بانوی قهرمان نامیدند. ملکه ویکتوریا نامه ی تشکری برایش نوشتتت. او همچنان به کار سخت بهبود بیمارستانها در بریتانیا ادامه داد و مدالی با عنوان نشان شایستگی دریافت نمود. او اولین زنی بود که این افتخار نصیبش می شد.

 


مطالب پیشنهادی :

داستان کوتاه انگلیسی تکه طلا برای کودکان

+

داستان کوتاه انگلیسی قلم موی سحرآمیز برای کودکان


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.