داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه

داستانی که در این مقاله به آن میپردازیم ، داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه است .

داستان ها و  قصه های انگلیسی یکی از بهترین تکنیک ها برای آشنایی کودکان با زبان انگلیسی است .

اگر قصد آموزش زبان انگلیسی به کودکان را دارید ، روش زبان انگلیسی به کودکان زیر 7 سال باید به صورت غیر مستقیم باشد .

 

داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه

 

داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه

 

The Boy and the Cabbage
There was once a boy who – although very good and obedient – hated eating cabbage. Whenever he had to eat it he would complain and get extremely angry. One day, his mother decided to send him to the market to buy… a cabbage! So the boy was, of course, disgusted at this turn of events

At the market, the boy reluctantly purchased one, but this wasn’t just any old cabbage. It happened to be a cabbage which hated children. After an enormous argument, the boy and the cabbage set off for home, in silence, their anger barely below the surface the whole time. On the way, while crossing the river, the boy slipped and both of them fell into the rapids and were pulled under by the current . With great effort, they managed to come to the surface, grab onto a plank of wood, and stay afloat

They had to spend so much time together, adrift on that plank, that after becoming mightily bored, they ended up conversing. They got to know each other, and became friends. They played many bizarre games, like the fish without a rod, the tiny hiding place, and the King of the mountain

Chatting with his new friend, the boy understood the importance, at his young age, of vegetables like the cabbage, and how wrong it is to always be bad-mouthing them. The cabbage, for his part , realised that sometimes his flavour was a touch strong, and strange to children. So they agreed that when they reached home, the boy would treat the cabbage with great respect, and the cabbage would do its best to taste like spaghetti

Their agreement was nothing if not a great success. The boy’s mother was greatly surprised at how willingly he ate the cabbage, and the boy prepared the best hiding place in his tummy for the cabbage, shouting “Mmm! What great spaghetti

 

داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه

 

پسربچه و کلم

روزی روزگاری پسربچه‌ای بود که علیرغم اینکه خیلی خوب و حرف شنو بود، از خوردن کلم متنفر بود. هر وقت مجبور میشد که آن را بخورد، بسیار مینالید و عصبانی میشد.یک روز مادرش تصمیم گرفت که او را به مغازه بفرستد که …یک کلم بخرد!! طبیعی بود که پسربچه از این رویداد غیرمنتظره، بیزار بود.

در مغازه، پسربچه با بیمیلی،یک کلم خرید. اما این کلم از آن کلم‌های قدیمی نبود. بلکه به‌طور اتفاقی کلمی بود که از بچه‌ها متنفر بود. پس ازیک بحث‌وجدل شدید، کلم و بچه، در سکوت، به سمت خانه رفتند. درحالیکه تمام مدت، عصبانیت خود را به‌سختی مخفی نگه داشته بودند. در راه خانه، وقتی پسربچه در حال عبور از رودخانه بود، پایش لغزید و هر دو به داخل رودخانه افتادند و جریان رودخانه آن‌ها را به زیر آب کشید. با تلاش زیاد، موفق شدند که به سطح آب بیایند، و بهیک تخته چوب چنگ بزنند، تا شناور باقی بمانند.

آن‌ها، درحالیکه سرگردان و شناور بودند روی تخته چوب، مجبور شدند که زمان زیادی را بایکدیگر بگذرانند. وقتیکه خیلی خیلی کسل شدند، درنهایت کارشان به صحبت کردن بایکدیگر رسید. آن‌ها همدیگر را بیشتر شناختند و بایکدیگر دوست شدند. آن‌ها بازیهای زیاد عجیب غریبی با هم کردند؛ مثل ماهی بدون چوب، جا مخفی کوچک و پادشاه کوهستان‌ها.

با گپ و گفتی که پسربچه با دوست جدیدش داشت، اهمیت سبزیهایی مثل کلم را، به‌ویژه در سن و سال نوجوانی خودش فهمید. و فهمید که چقدر بدگویی نسبت به سبزی اشتباه است. کلم هم، به‌نوبه‌ی خود، فهمید که بعضی مواقع طعمش برای بچه‌ها بسیار نچسب و عجیب غریب بود. بنابراین آن‌ها بایکدیگر توافق کردند که وقتی به خانه رسیدند، بچه رفتار بسیار محترمانه‌ای با کلم داشته باشد، و کلم نیز نهایت تلاش خودش را بکند که مزه‌ی اسپاگتی بدهد!

توافق آن‌ها کمتر ازیک موفقیت بزرگ نبود. مادر بچه خیلی تعجب کرده بود که بچه چقدر مشتاقانه کلم را میخورد. و پسربچه نیز داخل شکمش بهترین مکان مخفی را برای کلم پیدا کرده بود، درحالیکه فریاد میزد، به‌به! عجب اسپاگتی خوشمزه‌ای!

 

داستان انگلیسی پسر بچه و کلم برای کودکان + ترجمه

 


داستان های پیشنهادی :

داستان انگلیسی هملت برای کودکان + ترجمه 

+

داستان انگلیسی خرگوش سخاوتمند برای کودکان + ترجمه 

+

داستان پینوکیو به انگلیسی برای کودکان + ترجمه 


می خواهیم یک آموزشگاه زبان کودکان در غرب تهران به شما معرفی کنیم. آموزشگاه زبان بادبادک یکی از بهترین آموزشگاه های ویژه کودکان در غرب تهران است.

آموزشگاه تخصصی زبان کودک بادبادک با استفاده از روش ها و شیوه های نوین زبان آموزان 3 تا 7 سال و 7 تا 14 سال را برای شرکت در آزمون های تافل و اخذ مدرک زبان انگلیسی تافل TOEFL برای کودکان ، آماده می نماید .

شیوه آموزشی که بادبادک را به نوعی بهترین آموزشگاه زبان کودکان در تهران نموده است و این موسسه از آن استفاده می کند کودکان شما بدون کوچکترین استرسی میتوانند با بازی و موسیقی و روشهای مختلف زبان انگلیسی را یاد بگیرند و ما به شما والدین عزیز توصیه می کنیم تا کودکان خود را در سنین ۳ تا 14 سالگی در آموزشگاه زبان ثبت نام کنید زیرا در نظر روانشناسان آموزش زبان دوم از سنین سه تا پنج سالگی و یا در سنین 7 تا 14 سال باید آغاز شود زیرا کودکان در این سنین به راحتی می‌توانند لحظه خود را تقویت کرده و در آینده بسیار راحت و با تسلط بیشتر به زبان انگلیسی صحبت کنند.

از ویژگی های مثبت این آموزشگاه دسترسی آسان و  وجود مربی های باتجربه و محیطی بسیار جذاب است. اگر تا بحال آموزشگاه زبان بادبادک را ندیده اید به شما توصیه می‌کنیم تا با ادرس های گفته شده مراجعه کنید و محیط  آموزشگاه و شیوه تدریس را خودتان مشاهده کنید و یا با تماس تلفنی مشاوره های لازم را دریافت کنیم.

Rate this post